۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

مگذار که جز به شادمانی گذرد!

هیچ وقت نباید شادی رو فراموش کرد. اگر شادی رو از زندگی بگیری، واقعاً دیگه لطف و محتوایی برا زندگی باقی نمی مونه! خوشبختانه زندگی پره از چیزهای شادی بخش و نشاط انگیز. زندگی پر از هیجان و شگفتیه که باید کشف بشن...

اگه قراره یه مدت به عنوان مسافر در این سیاره باشیم، چه بهتر که به شادی بگذره. لحظات سخت و غم انگیز هم هست اما مهم انه که در بیشتر مواقع و هم چنین در نهایت کار، شادی بشه جزئی جداناپذیر از ما. به قول خیام که میگه:
گر یک نفست ز زندگانی گذرد / مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سودای جهان / عمرست چنان کش گذرانی گذرد

و یا در جا دیگه میگه که:
کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند / از نیک و بد زمانه بگسل پیوند
می در کف و زلف دلبری گیر که زود / هم بگذرد و نماند این روزی چند

بنابر این درسته که متناسب با شرایط روز، زندگی و برنامه های ما هم تحت تأثیر قرار می گیره، ولی نباید شادی و هیجان رو فراموش کنیم که مهم ترین قسمت زندگیه. وقت از درون شاد باشیم، دیگه به "مِی" هم نیاز نداریم! (ضمن اینکه ما هم گیاهخواریم و مخالف استعمال هرگونه مشروب الکلی و مست کننده!  )
حالا البته همونطور که منظور خیام از "مِی" همون شادی هست، منظورش از "زلف دلبر" هم می تونه هر چیز شادی آوری باشه، بنابر این می بینیم که هیچ محدودیتی در کار نیست...

هیچ نظری موجود نیست: