۱۳۹۱ اسفند ۱۴, دوشنبه

ضرب المثل های به درد نخور!

خیلی از ضرب المثل ها، ریشه در حقیقت دارن و بسیار آموزنده هستن، اما بعضی از ضرب المثل ها هم واقعاً مزخرف و به دردنخور هستن! مثلاً یکی از بارزترین این ضرب المثل ها اینه:

"دعوا، نمک زندگیه!"
این واقعاً یکی از چرندترین جمله ها در زبان فارسیه که متأسفانه همه گیر هم شده. حالا میریم بررسی کنیم که این عبارت چه قدر غلطه:
اول اینکه نمک، اصلاً چیز خوبی نیست و من دیگه بهم ثابت شده که بدن انسان هیچ نیازی به نمک نداره و اینم یه سم اضافه هست که ذائقه ی طبیعی انسان رو برای تغذیه منحرف کرده، چرا که غذاهای پخته ی بی خاصیت، بدون نمک دیگه لطف و مزه ای ندارن! و این ظلم بزرگ "پخته خواری" که از قرن های گذشته زندگی انسان ها رو خراب کرده، یکی از عوامل اصلیش همین نمکه! حالا بحث و دلایلش خیلی طولانی میشه که قبلاً نوشتم و بعداً هم خواهم نوشت در این باره...
همچنین دعوا هم اصلاً چیز خوبی نیست. اگه اختلاف نظری هست، باید مشورت و بحث کرد و به توافق رسید، ولی دعوا هرگز راه حل خوبی نیست. از اونجا که نمک هم خوب نیست، پس نباید به زندگی نمک بزنیم، چون سمّی میشه! 
پس این "نمکِ دعوا" هم برای زندگی یه چیز به شدت مضره و فقط وقت رو تلف می کنه.
حالا این که چرا این ضرب المثل بی معنی رو ساختن، دلیلش نمی دونم چی بوده. شاید اصلاً تحریف شده، ولی به هر حال اهمیّتی نداره، چرا که این "نمک زندگی" رو همون مغزهایی به وجود آورده که در اثر مصرف بیش از حد نمک، دچار اختلال شده! (یه مغزی که همش با غذای ناسالم و نمک تغذیه شه، تا کی می تونه خوب کار کنه؟ یه زندگی که توش کلی دعوا باشه، تا کی می تونه سالم باشه؟)

اگه شما هم از این ضرب المثل های توهّمی سراغ دارین، لطفاً بنویسین و اطلاع رسانی کنین تا از این به بعد به کار نبریم!

باشد که رستگار شویم!



معین جان، البته این ضرب المثلی که شما گفتید همچین هم بی ربط و اشتباه نیست چون همونطور که نمک، بدن انسان رو بیمار می کنه، دعوا هم زندگی زناشویی رو خراب می کنه! 





---------------------------------------

با اینکه به نقدتون از خود ضرب المثل هم نقد دارم ولی نقد اصلیم به شیوه نقدتونه(چه نقد در نقدی شد :دی)
شما دو کلمه این مثل رو جدا کردید و هر کدوم رو جداگونه بررسی کردید
مثل اینه که من شراب رو از شعر حافظ بیارم بیرون بگم شراب حرومه پس شعر حافظ هم حرومه
بعدش مسجد رو بیارم بیرون بگم حافظ مسجد میرفته پس داستان شراب چی شد
بعد هم رند رو بیارم بیرون بگم حافظ دغل باز هم که بوده
آخرشم نتیجه بگیرم حافظ معلوم نبود با خودش چند چنده پس لابد دیوونه بوده دیگه!

یا یه مثال دیگه:
کله اش بوی قرمه سبزی میده
شما بخواید اینو نقد کنید قرمه سبزی رو جدا نقد میکنید؟!

کلمات مثل کنار هم معنی میدن پس جداشون نکنید
بازم میگم کاری به معنی این مثل ندارم

پاسخ من:
البته این روش نقد من رو نباید زیاد هم جدی گرفت! منم قصدم خیلی جدی نبود! ولی معنای این مثل غلطه، دعوا هرگز نمی تونه چیز خوبی باشه عزیز برادر 
---------------------------------------------





هیچ نظری موجود نیست: