خام گیاهخوارها اهمیّت مصرف غذای مناسب و سالم رو به خوبی درک می کنن، و هم چنین اونها به سالم بودن همه ی امور زندگی توجه می کنن، اما مسئله اینجاست که آیا چیزی مهم تر از غذا هم برای انسان وجود داره؟ قطعاً بله!
غذا برای تأمین انرژی مورد نیاز بدن و بازسازی سلول ها لازمه که اگه سالم و طبیعی باشه، در روح و روان آدم هم تأثیرات مثبت زیادی می ذاره. اما چیزی که مهم تر از همه ی اینهاست، لذّت بردن و رشد معنوی هست، بیشتر اختراعات هم برای راحتی و آسودگی هست که باعث لذّت بیشتر میشه و لذّت هم غذای روح و روان انسانه!
حالا نتیجه ای که من گرفتم، اینه:
غذاهای اصلی انسان (برای جسم و روح) به ترتیب الویت:
1_ اشتیاق: مهم ترین غذا برای انسان، که شامل تمام لذّت ها و احساسات خوب میشه و به زندگی معنا میده. بدون اشتیاق، زندگی چه از نظر مادی و چه معنوی تباه میشه! حتی همین که از خوردن غذاهای مورد علاقمون کِیف می کنیم، جزء اشتیاق محسوب میشه. همه ی ذوق ها، استعداد ها، هنرها ونوآوری ها در دسته ی اشتیاق انسان قرار می گیرن و به زندگی مفهوم و ارزش میدن...
2_ امید: که گفته میشه از اکسیژن هم برای انسان حیاتی تره، و واقعاً هم همینطوره، چون خیلی وقت ها انسان اشتیاق داره یه راه خاص برای زندگی رو انتخاب کنه و همون رو دنبال کنه تا به نتیجه ی مورد نظرش برسه، منتها شرایط اجتماعی و فردی براش مهیّا نیست و در تنگناهای مختلفی قرار گرفته که به اون زندگی معناداری که می خواسته نرسیده، بنابر این، امید به انسان کمک می کنه که شکیبا باشه و به اشتیاقش که مهم ترین مسئله و همون غذای روحشه برسه!
3_ اکسیژن و هوای پاک: بالأخره بعد از مهم ترین غذاهای روحی، نوبت به مهم ترین غذا برای جسم می رسه. لازم به توضیح نیست که هوای پاک چقدر برای انسان و هر موجود زنده ی دیگه ای ضروریه، و اینکه اگرچه کلاً غذاهای مادی برای سلامتی جسم هستن و به زندگی معنا نمیدن، ولی چون در امتداد و همکاری با روح و جان هستن، به تداوم رشد روحی کمک می کنن. (به هر حال اینا همه اعضای یک پیکرند!)
هوای پاک باعث آرامش میشه، که اونم یکی از غذاهای مهم برای روحه و روانه!
4_ آب پاک: دومین غذای مهم برای جسم انسان.
متأسفانه این آب کلردار شهری که به جز کلر، حاوی زنگ زدگی لوله ها و کلی ناخالصی دیگه هم هست، اگر چه بازم به شست و شوی بدن تا حدی کمک می کنه، ولی تأثیرات مثبتش به شدّت اومده پایین و یه سری تأثیرات منفی هم به جا می ذاره، در حالی که اصلی ترین خاصیت آب برای بدن اینه که به طور کامل مواد زائد و حاصل از سوخت و ساز سلول ها رو در خودش حل کنه و از بدن خارج کنه!
مسئله ای که ناراحت کننده تره اینه که آب خیلی از چشمه ها هم آلوده شده! بنابر این اگه بدن های سالمی می خوایم، لازمه که حتماً به فکر سالم سازی محیط زیست باشیم. انسان هایی که زندگیشون معنی داره، هرگز راضی نمیشن محیط زیست به خاطر شندرغاز درآمد آلوده بشه! بلکه انسان باشعور و عاقل، سعی می کنه با تلاش و پشتکار خودش زندگی ایده آلش رو داشته باشه در عین حال که حقوق بقیه هم رعایت بشه، چون بی آزاری اولین اصل تکامل و معنویّت هست...
5_ غذای سالم: بالأخره برای تأمین انرژی و ترمیم سلول ها، به غذای سالم نیاز داریم که سالم ترین غذاها هم غذاهای خام گیاهی و طبیعی (ارگانیک) هستن. بدیهیه که اگه آدم غذاهای مرده مثل جنازه ی حیوانات، غذاهای سرخ کردنی و آشغال بخوره، هم به خودش ظلم کرده، هم به موجودات دیگه و هم محیط زیست رو آلوده کرده (که در این مورد اگه شک دارین می تونین تحقیق کنین که گوشتخواری چه آسیب های فجیعی به بدن و محیط زیست وارد می کنه و هم چنین نابود کردن غذاها (حتی غذاهای گیاهی) با آتیش هم علاوه بر تأثیرات بدش روی سلامتی، باعث تلف شدن مواد ارزشمند و به وجود اومدن کمبود و قحطی میشه...)
یه شخصیت سالم خواهان زندگی به بهترین شکل ممکن و سلامتی کامله، پس قطعاً به چیزی که می خوره توجه لازم رو داره...
6_ نور خورشید: که برای سلامت جسم و روان حیاتیه. در واقع هر روش سالم زندگی، بدون نور خورشید ناقصه، و همونطور که در طبیعت هم می بینیم، همه ی حیوانات به طریقی از نور خورشید بهره مند میشن (و احتمالاً تنها استثنا خفاش ها هستن! حتی ماهی ها هم وقتی میان روی آب، از نور خورشید بهره می برن). وقتی غذای سالم و طبیعی گیاهی بخوریم که پر مواد ضد سرطان و آنتی اکسیدانه، اون وقت اثرات منفی نور خورشید هم خنثی میشه و فقط اثرات مثبتش رو جذب بدن می کنیم. البته متأسفانه نازک شدن لایه ی ازن، این مورد رو هم مثل آب و هوا و غذا آلوده کرده، و بنابر این یه دلیل دیگه هم واسه حفاظت از محیط زیست داریم (یعنی محیط زیست سالم نتیجش میشه تنفس هوای سالم، نوشیدن آب سالم، خوردن غذای سالم و بهره مندی از نور سالم!)
خوشبختانه با این اوضاع هم، در ساعاتی که نور خورشید شدید نیست میشه ازش بهره مند شد. به امید اینکه لایه ی ازن به طور کامل ترمیم شه و بتونیم هر روز از "نور پاک" بهره مند بشیم!
به مجموعه ی همه ی اینها میشه گفت: "رفاه" که هدف تکامل هم همینه، چون رفاه بیشتر، پایه ایه برای رشد روحی و معنوی بیشتر (البته اگه انسان عاقل باشه و تنبل بازی در نیاره که در این صورت، از نظر جسمی و روحی دچار سقوط آزاد میشه!)
اینه که لازمه نسبت به اوضاع زندگیمون یه تجدید نظری بکنیم و سعی کنیم انتخاب های بهتری داشته باشیم که بتونیم به نتیجه ی مطلوب برسیم. حالا دیگه به قول حافظ:
باشد که رستگار شویم!
غذا برای تأمین انرژی مورد نیاز بدن و بازسازی سلول ها لازمه که اگه سالم و طبیعی باشه، در روح و روان آدم هم تأثیرات مثبت زیادی می ذاره. اما چیزی که مهم تر از همه ی اینهاست، لذّت بردن و رشد معنوی هست، بیشتر اختراعات هم برای راحتی و آسودگی هست که باعث لذّت بیشتر میشه و لذّت هم غذای روح و روان انسانه!
حالا نتیجه ای که من گرفتم، اینه:
غذاهای اصلی انسان (برای جسم و روح) به ترتیب الویت:
1_ اشتیاق: مهم ترین غذا برای انسان، که شامل تمام لذّت ها و احساسات خوب میشه و به زندگی معنا میده. بدون اشتیاق، زندگی چه از نظر مادی و چه معنوی تباه میشه! حتی همین که از خوردن غذاهای مورد علاقمون کِیف می کنیم، جزء اشتیاق محسوب میشه. همه ی ذوق ها، استعداد ها، هنرها ونوآوری ها در دسته ی اشتیاق انسان قرار می گیرن و به زندگی مفهوم و ارزش میدن...
2_ امید: که گفته میشه از اکسیژن هم برای انسان حیاتی تره، و واقعاً هم همینطوره، چون خیلی وقت ها انسان اشتیاق داره یه راه خاص برای زندگی رو انتخاب کنه و همون رو دنبال کنه تا به نتیجه ی مورد نظرش برسه، منتها شرایط اجتماعی و فردی براش مهیّا نیست و در تنگناهای مختلفی قرار گرفته که به اون زندگی معناداری که می خواسته نرسیده، بنابر این، امید به انسان کمک می کنه که شکیبا باشه و به اشتیاقش که مهم ترین مسئله و همون غذای روحشه برسه!
3_ اکسیژن و هوای پاک: بالأخره بعد از مهم ترین غذاهای روحی، نوبت به مهم ترین غذا برای جسم می رسه. لازم به توضیح نیست که هوای پاک چقدر برای انسان و هر موجود زنده ی دیگه ای ضروریه، و اینکه اگرچه کلاً غذاهای مادی برای سلامتی جسم هستن و به زندگی معنا نمیدن، ولی چون در امتداد و همکاری با روح و جان هستن، به تداوم رشد روحی کمک می کنن. (به هر حال اینا همه اعضای یک پیکرند!)
هوای پاک باعث آرامش میشه، که اونم یکی از غذاهای مهم برای روحه و روانه!
4_ آب پاک: دومین غذای مهم برای جسم انسان.
متأسفانه این آب کلردار شهری که به جز کلر، حاوی زنگ زدگی لوله ها و کلی ناخالصی دیگه هم هست، اگر چه بازم به شست و شوی بدن تا حدی کمک می کنه، ولی تأثیرات مثبتش به شدّت اومده پایین و یه سری تأثیرات منفی هم به جا می ذاره، در حالی که اصلی ترین خاصیت آب برای بدن اینه که به طور کامل مواد زائد و حاصل از سوخت و ساز سلول ها رو در خودش حل کنه و از بدن خارج کنه!
مسئله ای که ناراحت کننده تره اینه که آب خیلی از چشمه ها هم آلوده شده! بنابر این اگه بدن های سالمی می خوایم، لازمه که حتماً به فکر سالم سازی محیط زیست باشیم. انسان هایی که زندگیشون معنی داره، هرگز راضی نمیشن محیط زیست به خاطر شندرغاز درآمد آلوده بشه! بلکه انسان باشعور و عاقل، سعی می کنه با تلاش و پشتکار خودش زندگی ایده آلش رو داشته باشه در عین حال که حقوق بقیه هم رعایت بشه، چون بی آزاری اولین اصل تکامل و معنویّت هست...
5_ غذای سالم: بالأخره برای تأمین انرژی و ترمیم سلول ها، به غذای سالم نیاز داریم که سالم ترین غذاها هم غذاهای خام گیاهی و طبیعی (ارگانیک) هستن. بدیهیه که اگه آدم غذاهای مرده مثل جنازه ی حیوانات، غذاهای سرخ کردنی و آشغال بخوره، هم به خودش ظلم کرده، هم به موجودات دیگه و هم محیط زیست رو آلوده کرده (که در این مورد اگه شک دارین می تونین تحقیق کنین که گوشتخواری چه آسیب های فجیعی به بدن و محیط زیست وارد می کنه و هم چنین نابود کردن غذاها (حتی غذاهای گیاهی) با آتیش هم علاوه بر تأثیرات بدش روی سلامتی، باعث تلف شدن مواد ارزشمند و به وجود اومدن کمبود و قحطی میشه...)
یه شخصیت سالم خواهان زندگی به بهترین شکل ممکن و سلامتی کامله، پس قطعاً به چیزی که می خوره توجه لازم رو داره...
6_ نور خورشید: که برای سلامت جسم و روان حیاتیه. در واقع هر روش سالم زندگی، بدون نور خورشید ناقصه، و همونطور که در طبیعت هم می بینیم، همه ی حیوانات به طریقی از نور خورشید بهره مند میشن (و احتمالاً تنها استثنا خفاش ها هستن! حتی ماهی ها هم وقتی میان روی آب، از نور خورشید بهره می برن). وقتی غذای سالم و طبیعی گیاهی بخوریم که پر مواد ضد سرطان و آنتی اکسیدانه، اون وقت اثرات منفی نور خورشید هم خنثی میشه و فقط اثرات مثبتش رو جذب بدن می کنیم. البته متأسفانه نازک شدن لایه ی ازن، این مورد رو هم مثل آب و هوا و غذا آلوده کرده، و بنابر این یه دلیل دیگه هم واسه حفاظت از محیط زیست داریم (یعنی محیط زیست سالم نتیجش میشه تنفس هوای سالم، نوشیدن آب سالم، خوردن غذای سالم و بهره مندی از نور سالم!)
خوشبختانه با این اوضاع هم، در ساعاتی که نور خورشید شدید نیست میشه ازش بهره مند شد. به امید اینکه لایه ی ازن به طور کامل ترمیم شه و بتونیم هر روز از "نور پاک" بهره مند بشیم!
به مجموعه ی همه ی اینها میشه گفت: "رفاه" که هدف تکامل هم همینه، چون رفاه بیشتر، پایه ایه برای رشد روحی و معنوی بیشتر (البته اگه انسان عاقل باشه و تنبل بازی در نیاره که در این صورت، از نظر جسمی و روحی دچار سقوط آزاد میشه!)
اینه که لازمه نسبت به اوضاع زندگیمون یه تجدید نظری بکنیم و سعی کنیم انتخاب های بهتری داشته باشیم که بتونیم به نتیجه ی مطلوب برسیم. حالا دیگه به قول حافظ:
من نگویم که کنون با که نشین و چه بگوی // که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
باشد که رستگار شویم!
نظرات در اون یکی وبلاگم:
آفرین، بسیار خوب و کامل نوشتید. امّا من فکر می کنم اولویّت بندی بین این موارد چندان درست نیست. در واقع اون رفاه و آسایشی که شما مد نظرتون هست با مجموعه ای از این عوامل کامل می شه. هر کدوم از این مواردی که گفتید نباشه نقصی در زندگی فرد ایجاد شده. پس باید سعی کنیم این موارد رو به اتفاق هم اجرا کنیم:
در مورد اول که شما اسمش رو "اشتیاق" گذاشتید و فرمودید: "حتی همین که از خوردن غذاهای مورد علاقمون کِیف می کنیم، جزء اشتیاق محسوب میشه." فکر می کنم بیشتر کسانی که گوشت و سایر مواد حیوانی مثل لبنیات و تخم مرغ یا مثلاً سوسیس و کالباس یا همبرگر می خورند، اغلب کسانی که چیپس و پفک یا نوشابه و دلستر می خورند، حتی می شه گفت کسانی که الکل و مواد روانگردان مصرف می کنند و یا از سیگار و مواد مخدر استفاده می کنند؛ خلاصه در تمامی این موارد شاید بشه گفت تمامی این افراد از کاری که می کنند و موادی که می خورند لذت می برند و به قول شما کیف می کنند اما آیا این کیف کردن تأثیر مثبتی در زندگی شون داره و باعث سلامتی شون می شه؟
به همین خاطر بود که من گفتم اولویت بندی بین این موارد چندان درست نیست و باید مجموعه این موارد با هم برقرار بشه. می بینید که در اینجا بین مورد اول و مورد پنجم که "غذای سالم" بود یه تضاد و تناقض پیش اومده.
حتی در مورد اول من فکر می کنم لذت بردن و اشتیاق ما نباید باعث محدود کردن غیر ضروری لذت بردن و اشتیاق دیگران (شامل انسان ها، حیوانات و حتی گیاهان) بشه.
کسی که دزدی می کنه و یا حتی انسان می کشه اونم شاید از این کارش لذت ببره اما می بینید که با این کار لذت بردن بقیه رو (در این مثال حق لذت بردن از داشتن مال و جان) نقض کرده.
یا مثلاً انسان هایی که گوشت یا مواد حیوانی می خورند البته که غالباً از خوردن اینها لذت می برند اما لذت بردن این انسان ها علاوه بر این که لذت بردن یه حیوان رو از زندگی محدود کرده و یا کلاً از بین برده، یه لذت بردن غیر ضروری هم هست، چون انسان می تونه بدون خوردن مواد حیوانی تمام نیازهای غذاییش رو بر طرف کنه و حتی سالم تر هم زندگی کنه. نمونه اش خود من و شما و میلیون ها انسان گیاهخوار، وگان و یا خامگیاهخوار در جهان هستیم.
ایرادی که اکثراً به انسان های گیاهخوار می گیرن اینه که شما هم با خوردن گیاهان (شامل میوه ها، سبزیجات، غلات و حبوبات مخصوصاً به صورت جوانه زده) باعث درد و رنج گیاهان می شید و حتی اگه گیاهان درد و رنج هم نداشته باشند بالاخره حق حیات رو از اونا می گیرید. در پاسخ باید گفت که در اینجا لذت بردن ما از خوردن گیاهان یه لذت بردن ضروریه چون ما انسان ها نمی تونیم بدون خوردن گیاهان زندگی کنیم و حیات ما وابسته به اوناست حتی اگه گیاهان در موقع خورده شدن توسط ما متحمل درد و رنج بشن و حق حیات از اونا گرفته بشه؛ اما بدون خوردن مواد حیوانی می شه کاملاً سالم زندگی کرد و لذت هم برد.
خوردن گیاهان توسط ما همون قدر طبیعیه که یه حیوان گوشتخوار مثل پلنگ یه آهو رو شکار می کنه و می خوره؛ در اینجا هر چند حق لذت بردن از زندگی از این آهو گرفته شده اما پلنگ هم چون برای زنده موندن نیاز به گوشت داشته لذا با خوردن آهو یه لذت بردن ضروری رو انجام داده.
در مورد اول که شما اسمش رو "اشتیاق" گذاشتید و فرمودید: "حتی همین که از خوردن غذاهای مورد علاقمون کِیف می کنیم، جزء اشتیاق محسوب میشه." فکر می کنم بیشتر کسانی که گوشت و سایر مواد حیوانی مثل لبنیات و تخم مرغ یا مثلاً سوسیس و کالباس یا همبرگر می خورند، اغلب کسانی که چیپس و پفک یا نوشابه و دلستر می خورند، حتی می شه گفت کسانی که الکل و مواد روانگردان مصرف می کنند و یا از سیگار و مواد مخدر استفاده می کنند؛ خلاصه در تمامی این موارد شاید بشه گفت تمامی این افراد از کاری که می کنند و موادی که می خورند لذت می برند و به قول شما کیف می کنند اما آیا این کیف کردن تأثیر مثبتی در زندگی شون داره و باعث سلامتی شون می شه؟
به همین خاطر بود که من گفتم اولویت بندی بین این موارد چندان درست نیست و باید مجموعه این موارد با هم برقرار بشه. می بینید که در اینجا بین مورد اول و مورد پنجم که "غذای سالم" بود یه تضاد و تناقض پیش اومده.
حتی در مورد اول من فکر می کنم لذت بردن و اشتیاق ما نباید باعث محدود کردن غیر ضروری لذت بردن و اشتیاق دیگران (شامل انسان ها، حیوانات و حتی گیاهان) بشه.
کسی که دزدی می کنه و یا حتی انسان می کشه اونم شاید از این کارش لذت ببره اما می بینید که با این کار لذت بردن بقیه رو (در این مثال حق لذت بردن از داشتن مال و جان) نقض کرده.
یا مثلاً انسان هایی که گوشت یا مواد حیوانی می خورند البته که غالباً از خوردن اینها لذت می برند اما لذت بردن این انسان ها علاوه بر این که لذت بردن یه حیوان رو از زندگی محدود کرده و یا کلاً از بین برده، یه لذت بردن غیر ضروری هم هست، چون انسان می تونه بدون خوردن مواد حیوانی تمام نیازهای غذاییش رو بر طرف کنه و حتی سالم تر هم زندگی کنه. نمونه اش خود من و شما و میلیون ها انسان گیاهخوار، وگان و یا خامگیاهخوار در جهان هستیم.
ایرادی که اکثراً به انسان های گیاهخوار می گیرن اینه که شما هم با خوردن گیاهان (شامل میوه ها، سبزیجات، غلات و حبوبات مخصوصاً به صورت جوانه زده) باعث درد و رنج گیاهان می شید و حتی اگه گیاهان درد و رنج هم نداشته باشند بالاخره حق حیات رو از اونا می گیرید. در پاسخ باید گفت که در اینجا لذت بردن ما از خوردن گیاهان یه لذت بردن ضروریه چون ما انسان ها نمی تونیم بدون خوردن گیاهان زندگی کنیم و حیات ما وابسته به اوناست حتی اگه گیاهان در موقع خورده شدن توسط ما متحمل درد و رنج بشن و حق حیات از اونا گرفته بشه؛ اما بدون خوردن مواد حیوانی می شه کاملاً سالم زندگی کرد و لذت هم برد.
خوردن گیاهان توسط ما همون قدر طبیعیه که یه حیوان گوشتخوار مثل پلنگ یه آهو رو شکار می کنه و می خوره؛ در اینجا هر چند حق لذت بردن از زندگی از این آهو گرفته شده اما پلنگ هم چون برای زنده موندن نیاز به گوشت داشته لذا با خوردن آهو یه لذت بردن ضروری رو انجام داده.
در مورد نور خورشید که "خفاش ها" رو استثنا کردید البته برخی موجودات دیگه هم هستند که از نور خورشید استفاده نمی کنند. در مستند بسیار زیبای Planet Earth ، (قسمت اقیانوس های عمیق و قسمت غارها) نشون می ده که برخی ماهی ها و آبزیان دیگه که در کف اقیانوس های بسیار عمیق و یا داخل غارهای خیلی تاریک زندگی می کنند در تمام عمرشون اصلاً نور خورشید رو نمی بینند و از اون استفاده نمی کنند. حتی این برای خودمم خیلی جالب بود که بعضی از ماهی هایی که در آب برخی غارهای خیلی تاریک زندگی می کنند اصلاً اندامی به اسم چشم ندارند و در طی مراحل تکامل چون نیاز به دیدن نداشتند لذا چشم هاشون رو هم از دست دادند و برای برقراری ارتباط از امواج شیمیایی و یا صوتی استفاده می کنند درست مثل خفاش ها که برای برقراری ارتباط به جای چشم از امواج صوتی و گوش هاشون استفاده می کنند.
اما به هر حال هیچ شکی نیست که نور خورشید برای ما انسان ها بسیار ضروریه و استفاده از کرم های ضد آفتاب صورت و بدن که اغلب از مواد شیمیایی و مشتقات نفت ساخته می شه و ابتدا روی حیوانات دیگه آزمایش می شه کاملاً غیر ضروریه و حتی می تونه بسیار خطرناک باشه، دوستان خودشون می تونند تحقیق کنند و ببینند که بسیاری از کسانی که دچار مشکلات پوستی و حتی سرطان پوست شدند اغلب کسانی بودند که از کرم های ضد آفتاب، بیشتر استفاده می کردند.
من هم مانند شما سخنم رو با این بیت بسیار زیبای حافظ تموم می کنم:
اما به هر حال هیچ شکی نیست که نور خورشید برای ما انسان ها بسیار ضروریه و استفاده از کرم های ضد آفتاب صورت و بدن که اغلب از مواد شیمیایی و مشتقات نفت ساخته می شه و ابتدا روی حیوانات دیگه آزمایش می شه کاملاً غیر ضروریه و حتی می تونه بسیار خطرناک باشه، دوستان خودشون می تونند تحقیق کنند و ببینند که بسیاری از کسانی که دچار مشکلات پوستی و حتی سرطان پوست شدند اغلب کسانی بودند که از کرم های ضد آفتاب، بیشتر استفاده می کردند.
من هم مانند شما سخنم رو با این بیت بسیار زیبای حافظ تموم می کنم:
پاسخ من:
سپاس از نظر خوب شما. بله، بی آزاری هم یکی از اساسی ترین موارده که بدون اون، قطعاً لذّت ما ناقص و غیر طبیعی خواهد بود، ولی دقت کنین، حتی اونهایی هم که گوشت می خورن، اگه شور و شوق تو زندگیشون باشه، بسیار بیشتر از افراد افسرده لذت خواهند برد (به هر حال آدم گوشتخوار خوب و موفق هم تو دنیا زیاد بوده که به احتمال زیاد اصلاً در مورد گیاهخواری چیزی نمی دونسته، همونطور که من و شما هم قبلاً نمی دونستیم وگرنه از بدو تولد گیاهخوار می بودیم!)
حالا همین اشتیاق اگه تو زندگی باشه، آدم بعد از اینکه می فهمه چی بهتره، به خام گیاهخواری رو میاره، چون دیگه نمیگه: "خوردن بزرگترین لذّت زندگیه" و یا "بذار بخوریم و بمیریم، زندگی چه ارزشی داره؟!"
افرادی که اینطور جملاتی میگن، افراد بی ذوقی هستن که هیچ لذتی از زندگیشون نمی برن، و به همین خاطر هم هست که الکلی ها و سیگاری ها خیلی افسرده تر از گوشتخوارهای عادی هستن، چون بی ذوق تر هستن و فکر می کنن زندگیشون کاملاً پوچه. ولی افراد با اشتیاق، حتی اگه گیاهخوار هم نشن، به هر حال سعی می کنن غذاهای سالم تری بخورن و بیشتر به فکر سلامتیشون باشن، چون به هر حال زندگیشونو دوست دارن و معانی بیشتری از حیات رو درک می کنن...
خوردن گوشت همونطور که می دونین، یه انحراف غیر طبیعیه و در واقع طعم مصنوعی اون بعد از پخت و پز هم به خاطر ادویه جات و گیاهان خوش طعمیه که بهش اضافه میشه، و دقیقاً به همین خاطره که هیچ جای دنیا نمی بینین مردم گوشت رو بپزن و اونو بدون هیچ گونه افزودنی بخورن! و بنابر این، اگه کسی همین ادویه جات رو تو هر غذای دیگه به کار ببره (حتی در سوسیس و همبرگر گیاهی که بعضی ها خیلی دوست دارن و به هر حال از مردار سالم تر و اخلاقی تره) بسیار خوشمزه تر از غذاهای گوشتی خواهد بود.
جالبه بدونین خیلی از افرادی که به گیاهخوار بودن من ایراد می گرفتن و می خواستن همچنان به لذت های کاذب خودشون ادامه بدن، افرادی بودن که گوشت های توی قرمه سبزی رو نمی خوردن و می گفتن واقعاً بد مزه هست! پس می بینیم که لذّت های واقعی ریشه در وجود انسان دارن و اگه آدم دنبال اونها بره، گرفتار لذت های کاذب و خطرناک نمیشه...
حالا همین اشتیاق اگه تو زندگی باشه، آدم بعد از اینکه می فهمه چی بهتره، به خام گیاهخواری رو میاره، چون دیگه نمیگه: "خوردن بزرگترین لذّت زندگیه" و یا "بذار بخوریم و بمیریم، زندگی چه ارزشی داره؟!"
افرادی که اینطور جملاتی میگن، افراد بی ذوقی هستن که هیچ لذتی از زندگیشون نمی برن، و به همین خاطر هم هست که الکلی ها و سیگاری ها خیلی افسرده تر از گوشتخوارهای عادی هستن، چون بی ذوق تر هستن و فکر می کنن زندگیشون کاملاً پوچه. ولی افراد با اشتیاق، حتی اگه گیاهخوار هم نشن، به هر حال سعی می کنن غذاهای سالم تری بخورن و بیشتر به فکر سلامتیشون باشن، چون به هر حال زندگیشونو دوست دارن و معانی بیشتری از حیات رو درک می کنن...
خوردن گوشت همونطور که می دونین، یه انحراف غیر طبیعیه و در واقع طعم مصنوعی اون بعد از پخت و پز هم به خاطر ادویه جات و گیاهان خوش طعمیه که بهش اضافه میشه، و دقیقاً به همین خاطره که هیچ جای دنیا نمی بینین مردم گوشت رو بپزن و اونو بدون هیچ گونه افزودنی بخورن! و بنابر این، اگه کسی همین ادویه جات رو تو هر غذای دیگه به کار ببره (حتی در سوسیس و همبرگر گیاهی که بعضی ها خیلی دوست دارن و به هر حال از مردار سالم تر و اخلاقی تره) بسیار خوشمزه تر از غذاهای گوشتی خواهد بود.
جالبه بدونین خیلی از افرادی که به گیاهخوار بودن من ایراد می گرفتن و می خواستن همچنان به لذت های کاذب خودشون ادامه بدن، افرادی بودن که گوشت های توی قرمه سبزی رو نمی خوردن و می گفتن واقعاً بد مزه هست! پس می بینیم که لذّت های واقعی ریشه در وجود انسان دارن و اگه آدم دنبال اونها بره، گرفتار لذت های کاذب و خطرناک نمیشه...
ممنون از توضیحات خوبی که دادید. البته من قصد جسارت نداشتم و منظورم این نبود که شما یا سایر دوستان لزوماً غذای حیوانی یا پخته شده می خورید و حتی اگر هم کسی چنین غذاهایی بخوره باز هم مستقیماً به ما مربوط نمی شه و حق نداریم کسی را امر و نهی کینم. ما فقط می تونیم بگیم مضرات خوردن این مواد چیه و باعث چه بیماری ها و مشکلاتی می شه اما این که بقیه حرف ما رو قبول کنند یا نه دیگه بر عهده ی خودشونه، چون مطمئناً هر کسی صلاح خودش رو بهتر از بقیه می دونه و به قول معروف: "صلاح مصلحت خویش خسروان دانند."
شما کاملاً درست می فرمایید. من و شما هم تا همین چند سال پیش گوشت و مواد حیوانی و غذاهای پخته شده می خوردیم و لذا اصلاً منطقی نیست که حالا خودمون رو از بقیه برتر و حتی سالم تر بدونیم. همونطور که قبلاً هم به شما گفته بودم من در مورد خودم به هیچ وجه ادعا نمی کنم از بقیه مردم سالم تر هستم فقط می تونم ادعا کنم نسبت به گذشته خودم که مواد حیوانی و پخته شده می خوردم الآن بسیار سالم تر و با نشاط تر هستم. حتی همین که قبلاً عینکی بودم و الآن اصلاً نیازی به عینک ندارم دنیا برام ارزش داره.
شما به درستی به غذاهای سالم اشاره کرده بودید، من فقط می خواستم بگم اگه اشتیاق رو به معنی لذت گرایی بگیریم باید به این نکته مهم توجه کنیم که لذت بردن ما باعث محدود کردن و یا از بین بردن غیر ضروری لذت دیگران نشه.
باز هم شرمنده اگه منظورم رو بد رسوندم.
شما کاملاً درست می فرمایید. من و شما هم تا همین چند سال پیش گوشت و مواد حیوانی و غذاهای پخته شده می خوردیم و لذا اصلاً منطقی نیست که حالا خودمون رو از بقیه برتر و حتی سالم تر بدونیم. همونطور که قبلاً هم به شما گفته بودم من در مورد خودم به هیچ وجه ادعا نمی کنم از بقیه مردم سالم تر هستم فقط می تونم ادعا کنم نسبت به گذشته خودم که مواد حیوانی و پخته شده می خوردم الآن بسیار سالم تر و با نشاط تر هستم. حتی همین که قبلاً عینکی بودم و الآن اصلاً نیازی به عینک ندارم دنیا برام ارزش داره.
شما به درستی به غذاهای سالم اشاره کرده بودید، من فقط می خواستم بگم اگه اشتیاق رو به معنی لذت گرایی بگیریم باید به این نکته مهم توجه کنیم که لذت بردن ما باعث محدود کردن و یا از بین بردن غیر ضروری لذت دیگران نشه.
باز هم شرمنده اگه منظورم رو بد رسوندم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر