۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

زنده باد رفاه 2 !

قبلاً در پست "زنده باد رفاه" به برتری رفاه برای عمر محدود انسان اشاره کرده بودم و اینکه سختی فضیلت محسوب نمیشه. حالا امروز هم یه پستی تو یه وبلاگ دیدم که حدود 5 سال پیش نوشته شده، اما کاملاً درست و منطقیه. اون رو برای تکمیل بحث، به طور کامل اینجا میارم:
یکی از ارزشها و فضایلی که توی این جامعه سالهاست از طریق رسانه ها و آموزش و پرورش و ... تعریف شده ، گسترش پیدا کرده و حالا دیگه تو عقاید بیشتر ما نهادینه شده ، سختی کشیدن و رنج بردن و زحمت کشیدنه .
توی محاورات روزانه از این قبیل جمله ها زیاد می شنویم :
فلانی آدم خیلی خوب و زحمتکشیه .
فلانی خیلی محترمه ، خیلی سختی کشیده تا به اینجا رسیده.
اشکال نداره ، این سختی ها تو رو قوی تر میکنه.
سختی ها آدمو با تجربه و پخته می کنه.
آدم باید خیلی سختی و مرارت بکشه تا مرد زندگی بشه.
...
اسطوره ها و الگوهای ما افرادی هستند که در فقر و سختی و قناعت روزگار گذروندن . بسیاری از پدر و مادر ها دوست دارن فرزندشون طعم سختی ها رو بچشه و به اصطلاح لوس و نازپرورده بار نیاد. معلم ها ، دبیرها و استادهای ما زمان تحصیل ، با طعنه و کنایه های تحقیر آمیز با دانش آموزان و دانشجوهای مرفه برخورد می کنند . شخصیت های فیلم ها و سریالهای ما اگر پولدار و صاحب زندگی مرفه باشن ، یا فاسد و هرزه هستن یا پر نخوت و خودبین و یا خام و بی تجربه و ساده لوح .
سوژهء قدیمی و نخ نمای علم بهتر است یا ثروت ، هنوز هم طرح میشه ، سوالی که از بیخ و بُن اشتباهه .
افرادی که زندگیشون پر بوده از سختی ها و مرارت ها ، به تو به چشم حقارت نگاه می کنن . زیاد پیش میاد که سختی های کوچک زندگیتو خیلی با آب و تاب و مبالغه برای دیگرون تعریف می کنی تا بهشون بفهمونی من خیلی قوی ام .
...
چیزی که واسه من مسلمه ، اینه که اشاعهء این عقاید هیچ وقت نمیتونه جای خالی تربیت و فرهنگ رو پُر کنه . وقتی که دچار فقر تربیت و فرهنگ باشیم ، سختی کشیدن ، زحمت کشیدن ، صرفه جویی و قناعت کردن در خواسته ها و نیازها و ... نمیتونه مانع از بی خِردی ، خرافه پرستی ، حماقت و نادانی بشه .
من نتونستم این ادعای رایج رو واسه خودم ثابت کنم که نسبت فساد ، تباهی ، مشکلات خانوادگی و ناراحتی های شخصی در میان افراد مرفه ، بیشتر از قشر متوسط جامعه است.
در واقع به هیچ وجه رابطه ای بین رفاه ، سواد و شعور پیدا نمی کنم . کما اینکه هر کسی میتونه افراد واجد یا فاقد همهء ترکیبهای ممکن از سه ویژگی بالا رو تو وجود اطرافیان و آشنایان خودش ببینه .
گاهی از خودم می پرسم ، چند سال باید طول بکشه تا بتونیم باورها و ارزشهای بی اساس و سست بنیاد و مغرضانه ای که در اونها غسل تعمید داده شده ایم ، رو از تار و پودمون بیرون بکشیم ؟

لینک منبع: 
http://baffled.blogfa.com/post-18.aspx

حقیقت اینه که برای قدردانی از چیزایی که داریم و پیشرفت، به آموزش فرهنگ و فلسفه ی صحیح نیاز داریم، وگرنه سختی کشیدن به هیچ دردی نمی خوره و همونطور هم که در جامعه می بینیم، فقط عده ی خیلی کمی از افراد سختی کشیده به موفقیت و رضایت درونی رسیدن، اون هم به خاطر تلاش و اراده ای که داشتن، نه به خاطر سختی هایی که کشیدن!

باشد که رستگار شویم!

هیچ نظری موجود نیست: