۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

تجربه ای از شکیبایی

"گر صبر کنی، ز غوره حلوا سازی"
جمله ی بالا، ضرب المثلی هست که برای همه ی ما آشناست، ولی واقعاً چه موقع صبر کردن خوبه و چه موقع خوب نیست؟
خب اگه بخوایم به طور کلی جواب بدیم، صبر کردن در مورد هدف و کارمون در زندگی و امور مرتبط با رضایت درونی (و در واقع همون روحمون)، جایز نیست، چون وقت طلاست و از هر لحظه ی زندگی باید درست استفاده کرد، تا جایی که ممکنه و امکاناتش هست. گاهی اوقات یه وسیله ای که برای کار یا زندگیمون واقعاً لازم هست رو باید هر چه زودتر تهیه کنیم چون بدون اون، نمی تونیم پیشرفت کنیم، مثلاً من که 7 سال پیش این کامپیوتر رو خریدم، کلی بهم کمک کرده و درسته که الآن دیگه قدیمی شده و کم کم باید به فکر یه جدیدش بود، اما من نه تنها بابت اون یک میلیون تومنی که 7 سال پیش پرداخت کردم هیچ ضرری نکردم،بلکه کلی سود بردم که اصلاً قابل قیاس نیست با مبلغ پرداخت شده (البته بماند که تکنولوژی می تونه خیلی ارزون تر از چیزی که هست باشه به شرطی که کاربردگرایی در الویت باشه که متأسفانه فعلاً پول در الویته و بقیه چیزا در الویت های بعدی و حتی در حاشیه هستن!). الآن کامپیوتر تقریباً برای همه ی مردم یک ابزار ضروریه و بدون اون خیلی از کارها رو نمیشه انجام داد و کلی وقت تلف میشه...
اما در مورد مسائل کم اهمیت تر (که اکثراً هم مادی هستن) بسته به موقعیتشون، صبر کردن می تونه به نتایج خیلی بهتری منجر بشه، مثلاً اگه به دلیل محدودیت در بودجه ی خودمون، بین خونه یا ماشین فقط یکی رو می تونیم انتخاب کنیم، خب باید اونی رو که مهم تره تهیه کنیم، و این هم در دراز مدت به نفع ماست و هم اینکه به خودمون فرصت میدیم در آینده بتونیم چیزای جدیدتر رو تهیه کنیم. مثلاً یکی از تجربیات خونواده ی ما در این زمینه، این بود که سه سال پیش رفتیم بانه و مردّد بودیم که یه میلیون تومن بدیم تلویزیون LCD بخریم یا اینکه اون پول رو بذاریم واسه کار و زندگیمون (اون موقع اوضاع خوبی هم نداشتیم)، بعد که بهش فکر کردیم دیدیم من و برادرم که هر کاری بخوایم با کامپیوترامون انجام میدیم، پدرم هم که همش سر کارشه و اونقدرها هم فیلم نگاه نمی کنیم، پس چه بهتر که بذاریم در آینده اگه دوست داشتیم، تکنولوژی های جدیدتر رو تجربه کنیم. این شد که چند روز پیش بعد از سه سال که دوباره به بانه رفتیم، دیدیم چه تصمیم درست و به جایی گرفته بودیم اون موقع، چون الآن تلویزیون های LED سه بعدی با کیفیت و امکانات خیلی بهتری هست که اگه اون موقع پول می دادیم به LCDهای کم کیفیت و قدیمی!، الآن میشد ضرر، اونم تو این اوضاع اقتصادی که پول در آوردن سخته. این بار این تلویزیون رو خریدیم و اگرچه همچنان ضرورت چندانی نبود، ولی خوبیش اینه که فعلاً تکنولوژیش یه مقداری جلوتر از روزه چون فیلم های سه بعدی هنوز به اون صورت رایج نشده!
اینه که صبر کردن می تونه خیلی نافع باشه...

پی نوشت 1:البته میگم ای کاش سینماهای سه بعدی و فیلم های خوب اونقدر رایج شده بود که دیگه بی نیاز می بودیم از سینمای خانگی، چون اون موقع به جای تماشای تلویزیون در تنهایی، با این وقت محدودی که داریم می تونستیم با دوستانمون بریم سینما و خیلی بیشتر کیف کنیم. به امید اینکه در آینده این قضیه به حقیقت بپیونده!

پی نوشت 2:
به نظر من صبر کردن در مورد این امور، اصلاً جایز نیست! :
انجام کاری که بهش علاقه داری
خوندن کتابی که دوست داری
دیدن فیلمی که دوست داری
سفر به جایی که برات لذت بخشه
دوستی با افراد همفکر و توجه به دوستان واقعی
و خلاصه، شروع سبک زندگی ای که دوست داری
این که میگن وقت طلاست در مورد همین ها هست، وگرنه برای داشتن چند تا وسیله ی کم ضرورت همیشه وقت هست و خوشبختانه تا حالا کسی بر اثر نداشتن کالای لوکس نمرده!

هیچ نظری موجود نیست: