۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

تجربه ی باحال نوازش جوجه خروس!

امروز رفتم یه جایی که چند تا مرغ و خروس بود، یکی از این جوجه خروس ها که در حال بزرگ شدن بود، مریض شده بود و پرهاش ریخته بود و اگرچه در حال خوب شدن بود، ولی می گفتن این دیگه هیکلش زیاد بزرگ نمیشه و بنابر این شده بود دوست و همدم بچه ها که باهاش بازی می کردن! نکته ی جالب اینکه من قبلاً در کتابی خونده بودم که مرغ و خروس بعضاً با آدم خیلی انس میشن طوری که اگه به طرف اعتماد داشته باشن، رو زانو ها و یا شونه هاش می شینن، منتها این حقیقت رو تا امروز از نزدیک ندیده بودم. خیلی جالب بود، این جوجه خروسه رفته بود رو شونه ی یه پسر بچه و من رفتم و نازش کردم، از سر تا دم، و اصلاً هم نمی ترسید! شاید هم می دونسته من گیاهخوارم و نه تنها نمی خورمشون، بلکه به بقیه هم میگم نخورن! 
خلاصه مرغ و خروس هم حق دارن مثل بقیه ی موجودات آزاد باشن، و پرورش اونها به روش های آزار دهنده برای تأمین غذای انسان، کاری بیهوده، مضر برای محیط زیست و مضرتر برای سلامت انسانه. پس نوازش رو جایگزین کشتار و خونریزی کنیم!

باشد که رستگار شویم!

هیچ نظری موجود نیست: