۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

تجربه ی انرژی بیشتر در طبیعت با خام گیاهخواری

مثل خیلی از هموطنان، ما هم در این ایام تعطیلات، دو روز با خانواده و دوستان، رفتیم به دل طبیعت و خب معلومه که برای همه شادی آور و آرامش بخشه. اما در مورد تغذیه من یه نکته ای کشف کردم که قبلاً هم شنیده بودم اما خودم شخصاً تجربه نکرده بودم.
در این سفر کوتاه، بقیه همراهان که هر چی دلشون خواست خوردن ولی من فقط میوه (هلو، سیب، خربزه، هندوانه،انگور، خیار، گوجه) و سالاد می خوردم در این دو روز. همون طور که قبلاً هم در یک پستی نوشته بودم، خام گیاهخواری در طبیعت خیلی نتیجه ی خوبی داره. با اینکه الآن چند ماهه خام گیاهخوار هستم و به ندرت غذای پخته ی گیاهی مصرف می کنم (اونم در حجم کم) ولی یه نکته ی جالب تری که تجربه کردم، من در این دو روز، با اینکه کمتر از حد معمول می خوردم ولی سیر بودم و انرژی بیشتری هم داشتم. این طور بگم که بر عکس همیشه، زیاد گرسنه نمی شدم. بقیه فکر می کردن من دارم به خودم گرسنگی میدم و یا خجالت می کشم بیشتر بخورم (میوه هم به اندازه ی کافی داشتیم که به هممون برسه) اما واقعاً اینطور نبود. من فکر می کنم بخش زیادی از انرژی من در اون دو روز از درختان، جنگل، رودخونه و نور آفتاب بود که در حالت عادی و در زندگی شهری و شلوغی های پوچ و بی معنای اون، خبری از این چیزها نیست و در اثر استرس های مختلف، بیشتر می خوریم. اینجاست که معلوم میشه بدن ما واقعاً به کمتر از چیزی که می خوریم نیاز داره البته به شرطی که غذای خام و طبیعی باشه وگرنه غذای پخته اینطوری نیست چون بیشترش روی آتیش از بین رفته. از بقیه همراهان هم که غذای پخته خورده بودن پرسیدم، گفتن نه تنها همچین احساسی مثل من نداشتن بلکه بیشتر هم خوردن! فرق غذای خام و طبیعی با غذای پخته و مصنوعی در اینه...
مفهوم انرژی واقعاً یک مفهوم خیلی عمیق و گسترده هست که علم فیزیک هنوز نتونسته اون رو به طور کامل کشف و درک کنه. ولی به هر حال هر جسمی و هر پدیده ای به همراه خودش، انرژی هم داره. نور آفتاب که اصلاً دیگه غیرقابل انکاره تأثیرش و هر چی انرژی رو زمین هست، از اونه. تازه این طبیعتی که الآن داریم، آسیب های خیلی زیادی دیده ولی با این حال بازم انرژی میده بهمون، پس دیگه حساب کنید یک طبیعت بکر و سالم چقدر می تونه انرژی بیشتری به ما بده؟ شما چی فکر می کنین؟

پی نوشت 1:
البته منظورم از شلوغی های پوچ زندگی شهری، این نیست بریم غار نشین بشیم! اما واقعاً این ساختار شهری و اجتماعی امروز، به مراتب ناکارآمد تر از طبیعته و لذا اگه بخوایم متمدن و درست و حسابی زندگی کنیم، باید همه ی اصول اجتماعی و شهری و هم چنین ساختار شهرها، مطابق و سازگار با طبیعت و قوانین شگفت انگیز اون باشه که قابلیت توسعه داشته باشه. استرس، شلوغی، سختی، جمعیت بیش از حد، ترافیک و آلودگی هوا نشانه های عقب ماندگی ساختارهای شهری ما هستن که فقط وقت و زندگی رو تلف می کنن.

پی نوشت 2:
بعضی ها از من می پرسن: "خسته نمیشی هر روز میوه می خوری؟! خام گیاهخواری که تنوع نداره اصلاً؟"
در جواب باید گفت که اون غذاهای پخته هستن که رو آتیش نابود شدن و باعث میشن اگه شما یه مدت پشت سر هم از یک نوعشون استفاده کنین، زده بشین، چون مواد مورد نیاز بدنتون رو ندارن و بدن هم به اون طریق داره به صاحبش میگه که به مواد دیگه ای هم نیاز داره. اما میوه ها و گیاهان خام چون غذاهای کامل هستن و اگه هر کدوم به تنهایی همه ی نیازهای بدن رو رفع نکنن، لااقل بیشتر مواد مورد نیاز رو دارن، هیچ وقت آدم رو زده نمی کنن، همون طور که گوسفند هیچ وقت از علف خوردن زده نمیشه و یا میمون، هر روز موز می خوره و همیشه هم خوشش میاد! اگه هم یه وقت از خوردن یه میوه پشت سر هم زده شدین، بدونین که عاملش غذاهای پخته هستن که تو جذب اون میوه و هر ماده ی غذایی دیگه ای، اختلال ایجاد می کنن و باعث میشن آدم ذائقه ی طبیعیش رو از دست بده در صورتی که راهنمای غذایی طبیعی هر موجود زنده ای، همین ندای بدن هستش.
ولی علاوه بر همه ی اینها، خام گیاهخواری خیلی بیشتر از رژیم غذایی کسل کننده ی پخته خواری و گوشت خواری تنوع داره، چون اولاً خود گیاهان خیلی متنوع هستن و ثانیاً، میشه ده ها مدل ترکیب غذایی مختلف درست کرد به شرطی که گیاهان مصرف شده در هر وعده، با هم سازگار باشن که دچار عوارض جانبی نشیم (هر چه ساده تر، بهتر). در این مورد اگه شک دارین، می تونین به کتاب های مختلف آشپزی خام گیاهخواری (چه فارسی و چه انگلیسی) مراجعه کنید.

هیچ نظری موجود نیست: