بدون شک، هر انسانی تو زندگیش سختی هایی داره که نباید تسلیم شه، و خوشبختانه این سختی ها اکثراً موقتی و گذرا هستن و به هر حال با کمی سعی و حوصله، حل میشن. منم در زندگیم خیلی جاها مبارزه کردم و اگه اون موقع ایستادگی نمی کردم و تسلیم شرایط میشدم، الآن به اینجایی که هستم نرسیده بودم. ولی باید یادمون باشه هدف زندگی مبارزه نیست و ما برای جنگیدن به دنیا نمی یایم! بلکه بالاترین هدف در زندگی، مهربونی و لذّته که هر چقدر رفاه عمومی بیشتر باشه، زمینه برای بروز مهر و محبت بیشتره. بنابر این باید همیشه به فکر رفاه خودمون و خونوادمون باشیم و زیاد سخت نگیریم، به هر حال اگه چند تا چیز دنیا به میل ما نیست و ما هم مجبور به قبول شرایط هستیم (مثل بحران های اقتصادی و جمعیت بیش از حدّی که الآن باهاش مواجه هستیم و خب دیگه نباید انتظار داشته باشیم هر کدوممون 10 تا بچه داشته باشیم!) ولی خب هم چنان چیزای لذّت بخش زیادن و به جای این که بخوایم غصه بخوریم که چرا یه چیزش کمه، بهتره نیمه ی پر لیوان رو ببینیم و از چیزایی که داریم، لذّت بیشتری ببریم. با تلاش و حوصله، همه چیز حل میشه.
من همین الآن هم سختی های مختلفی دارم، ولی خب سعی می کنم تا جایی که امکان داره به رفاه و لذت های زندگیم فکر کنم و بر روی فعالیت ها و ایده های خودم تمرکز کنم. به نظر من این حرف بی معنیه که آدم حتماً باید سختی بکشه تا آدم شه! چون اگه اینطور باشه، پس دیگه چرا زحمت بکشیم زندگیمونو بهبود بدیم؟ یعنی این همه انسان که سعی کردن و سعی می کنن که دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنن که آسایش بیشتری فراهم بشه، هیچی نمی فهمن و استباه می کنن؟! نه! اینطور طرز تفکر خیلی پوچ گرایانه و منفیه.
البته من کاملاً موافق هستم که حتی از سختی ها هم باید در جهت مثبت استفاده کرد و خودم هم تا حد ممکن همینطور عمل کردم، اما دلیلی نداره که بخوایم رفاه رو محکوم کنیم! اگه با شرایط نامناسبی رو به رو هستیم، دلیلش همون عدم وجود کمال مطلقه که در همه چیز هست، وگرنه رفاه همیشه عزیز و دوست داشتنیه!
من همیشه دوست داشتم که همه در رفاه باشن و حالشو ببرن. رفاه بیشتر از اون که به جسم ما لذّت بده، روح ما رو تازه می کنه، چون روح ما تنوع طلب و لذتگرا هست پس چه بهتر که مطابق با احساسات پاکی که در روحمون هست زندگی کنیم...
باشد که رستگار شویم!
من همین الآن هم سختی های مختلفی دارم، ولی خب سعی می کنم تا جایی که امکان داره به رفاه و لذت های زندگیم فکر کنم و بر روی فعالیت ها و ایده های خودم تمرکز کنم. به نظر من این حرف بی معنیه که آدم حتماً باید سختی بکشه تا آدم شه! چون اگه اینطور باشه، پس دیگه چرا زحمت بکشیم زندگیمونو بهبود بدیم؟ یعنی این همه انسان که سعی کردن و سعی می کنن که دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنن که آسایش بیشتری فراهم بشه، هیچی نمی فهمن و استباه می کنن؟! نه! اینطور طرز تفکر خیلی پوچ گرایانه و منفیه.
البته من کاملاً موافق هستم که حتی از سختی ها هم باید در جهت مثبت استفاده کرد و خودم هم تا حد ممکن همینطور عمل کردم، اما دلیلی نداره که بخوایم رفاه رو محکوم کنیم! اگه با شرایط نامناسبی رو به رو هستیم، دلیلش همون عدم وجود کمال مطلقه که در همه چیز هست، وگرنه رفاه همیشه عزیز و دوست داشتنیه!
من همیشه دوست داشتم که همه در رفاه باشن و حالشو ببرن. رفاه بیشتر از اون که به جسم ما لذّت بده، روح ما رو تازه می کنه، چون روح ما تنوع طلب و لذتگرا هست پس چه بهتر که مطابق با احساسات پاکی که در روحمون هست زندگی کنیم...
باشد که رستگار شویم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر