۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

یک نکته راجع به تغذیه ی کامل

اگه پست های قبلی وبلاگ من رو خونده باشین، می دونین که من معتقدم هیچ چیز کامل نیست و کمال مطلقی هم وجود نداره، و این بر اساس شواهدیه که می بینیم. اما نکته اینجاست که کمال نسبی وجود داره، مثلاً من امسال نسبت به چند سال پیش خودم، بهتر شدم. پس چیزی که مهمه همین کمال نسبیه، چون کمال مطلقی واقعاً وجود نداره که بخوایم راجع بهش صحبت کنیم، هر چند درک کمال مطلق هم چیز ساده ای نیست و اصلاً تعریف خاصی از کمال مطلق نمی تونیم داشته باشیم. پس چیزی که در رشد ما مؤثره، همون کمالات نسبی هستن که قیاس ها و استدلال های ما بر اساس اونه.
در مورد تغذیه هم همینطوره و تمام توضیحات من در پست های قبلی راجع به مزایای خام گیاهخواری بر اساس همین کمال نسبی بوده، یعنی تغذیه ی طبیعی و غذاهای طبیعی نسبت به غذاهای پخته و مصنوعیه، چرات که به هر حال طبیعت بعد از چند میلیارد سال تکامل، راز و رمز های خیلی زیادی در موجوداتش هست که واقعاً عاقلانه نیست ظرف چند دقیقه روی آتیش همه ی اون نظم ها رو به هم بریزیم. اما هنوز هم میگم این کمال مطلق نیست، چرا که اگه ما کامل مطلق می بدویم، اصلاً نیازی به غذا نداشتیم! ولی اینطور نیست بنابر این باید به دنبال راهی باشیم که نسبت به بقیه کامل تره، که میشه همون خام گیاهخواری که تغذیه ی طبیعی و بهترین گزینه برای انسانه.
هم چنین در مورد کامل بودن یک گیاه به تنهایی، به هر حال می بینیم که در طبیعت هر حیوانی علاوه بر یک نوع غذای خاص، گهگاهی از گیاهان دیگه هم می خوره که همه ی احتیاجاتش تأمین بشه، ولی هم چنان بخش عمده ی نیازهاش از همون غذای معمولش هست (مثلاً علف، اکثر نیازهای حیوانات علف خوار رو تأمین می کنه، با این حال این حیوانات گهگاهی بعضی از گیاهان دارویی رو هم می خورن) تازه باید یادمون باشه که خوشبختانه ما انسانها بر خلاف حیوانات، به گیاهان خیلی بیشتری دسترسی داریم چون به هر حال پیشرفته تریم و در مقایسه با حیوانات، دارای یک کمال نسبی هستیم که این کمال نسبی هم خودش نقص هایی داره، مثلاً اینکه با بهره مندی از صنعت حمل و نقل می تونیم در تمام فصل های سال به همه نوع گیاهی دسترسی داشته باشیم، اگرچه یه مزیته، اما مشکلی هم که هست اینه که در هر فصلی میوه ها و گیاهان همون فصل برای بدن بهتر هستن (که دلایل علمی و طبیعی مفصلی هم داره) ، اما با این حال در کنار سایر گیاهان، می تونه از قحطی و کمبود جلوگیری کنه.
حالا با توجه به اینکه بدن جانوران به گیاهان عادت کرده، و هم چنین با توجه به نقش ذهن و قدرت های روحی در سلامتی بدن که هنوز به طور کامل شناخته نشده، و از همه مهم تر، با توجه به تجربیات و شواهد مختلف در طول دهه های متمادی، تغذیه ی طبیعی یا همون خام گیاهخواری بهترین رژیم غذایی برای انسان و هر حیوان دیگه ایه (چون حتی سگ و گربه هم از بچگی می تونن خام گیاهخوار بشن و نه تنها مشکلی براشون به وجود نمیاد، بلکه شاداب تر و پر انرژی تر میشن و عمرشون طولانی تر میشه) و کامل ترین و بهترین حالت خام گیاهخواری هم، خام گیاهخواری با گیاهان کاملاً طبیعی و ارگانیک هست که امیدوارم روزی بهش برسیم...
ضمناً همون طور که در پست قبلی هم نوشتم، لذّت ما از خوردن به دلیل محدودیت ما برای تأمین سلامت بدنمونه که لازمه حتماً چیزی بخوریم، و فعلاً در این مرحله لذّت می بریم. اگه روزی کلاً از غذا خوردن بی نیاز بشیم، اونوقت به دنبال لذت های دیگه ای خواهیم بود. پس حالا که این محدودیت رو داریم، بهترین کار اینه که هم لذّت ببریم و هم تغذیه ی سالمی داشته باشیم. کتاب های آشپزی خام گیاهخواری با کلی دستور غذای متنوع، ما رو در راه لذت و سلامتی یاری می کنه (البته به شرطی که غذاهای ناسازگار با هم تو یه وعده مصرف نشن )

و یه سؤال هم که میخوام مطرح کنم:
حالا که خوردن یک محدودیت و نشانه ی عدم وجود کمال مطلقه، پس چرا بیایم با پختن غذا و نابودی مواد غذایی مورد نیازمون، این نقص رو بدتر کنیم؟! اینکار واقعاً از چاله به چاه افتادنه. درسته که هیچ چیز کامل نیست، ولی چرا بزنیم همونی رو هم که هست ناقص تر کنیم؟! به هر حال باید یادمون باشه کمال نسبی بهتر از نقص ملطقه!

باشد که رستگار شویم

هیچ نظری موجود نیست: