۱۳۹۱ مرداد ۱۴, شنبه

جذب یا عدم جذب، مسئله این است!

از وقتی که گیاهخوار شدم و رژیم تغذیه ی طبیعی (خام گیاهخواری) رو در پیش گرفتم، بیشتر از قبل نسبت به غذایی که می خورم توجه دارم و همین دلیلی شد تا کلی در مورد تغذیه و سلامتی تحقیق کنم و کتابی هم در این زمینه منتشر کنم (که در چند پست قبل دز همین وبلاگ قابل دانلوده)
سؤالات زیادی که در مورد خام گیاهخواری پیش میاد _همونطور که اون اوایل برای خودم پیش اومد_ مثل اینکه اگه گوشت نخوریم پروتئین از کجا تأمین میشه؟! و یا اگه شیر نخوریم پس کلسیم چی میشه؟!
خوشبختانه علم و دانش امروز خیلی صریح و قاطعانه به اینطور پرسش ها پاسخ بده و تجربه و آزمایش هم اون رو ثابت کرده. پزشکان گیاهخوار در این موارد مقالات زیادی نوشتن که هرگونه شک و تردیدی رو برطرف می کنه. از نظر تجربه هم که میلیون ها خام گیاهخوار و یا وگان (گیاهخوار مطلق_ بدون مصرف هیچ گونه ماده ی حیوانی) در دنیا دارن زندگی می کنه و از پیروان بقیه ی رژیم های غذایی، به مراتب سالم ترن. در این مورد من قبلاً هم نوشتم که اگه اولین باره وبلاگ من رو می بینین، پیشنهاد می کنم پست های قبلی رو هم بخونین که قضیه بر شما شفاف تر بشه.
اما با تمام این شواهد و مدارک، بازم ذهن انسان یه مقداری مقاومت می کنه در مقابل حقیقت و من خودم هم اون اوایل، خیلی سخت بود برام قبول این حقیقت که لبنیات نه تنها از پوکی استخوان جلوگیری نمی کنه، بلکه خودش یکی از عوامل اصلی پوکی استخوان هم هست.
با اینکه کلی در موردش تحقیق کرده بودم و اظهارات متخصصان خام گیاهخواری و درمان طبیعی هم کاملاً منطقی و قابل قبول بود، اما بازم شک داشتم تا اینکه خودم تست کردم و الآن 7 ماهه که هیچ نوع لبنیات (و هیچ نوع محصول حیوانی) مصرف نکردم و حالم خیلی بهتره. الآن دیگه کاملاً این حقیقت رو درک می کنم که شیر فقط یه غذای موقتیه برای دوران شیرخوارگی موجودات پستاندار، تا زمانی که رشد کنن و بتونن مستقلاً از غذاهای طبیعی استفاده کنن.

اما چرا با اینکه همه چیز درست و منطقیه، بیشتر افراد این حقیقت رو قبول نمی کنن؟
من فکر می کنم دلیل اصلی اینه که اطلاعات نادرست اونقدر به ما تکرار شده که دیگه در ناخودآگاهمون جا گرفته، طوری که الآن اکثر مردم فکر می کنن انسان از همون ابتدای پیدایش گوشت، لبنیات و تخم مرغ می خورده. حالا وقتی یه حرف متفاوت و کاملاً برعکس زده میشه، با اینکه تمام شواهد هم اون رو اثبات می کنن، اما ناخودآگاه ما این وسط راضی نمیشه! چون سالها به اون رویه عادت کرده و سخته بخواد یه روش جدید رو انتخاب کنه. البته این موضوع چیزیه که به مرور زمان و کسب تجربه های بیشتر، برطرف میشه، همونطور که برای من و خانوادم این قضیه حل شد و الآن روش زندگیمونو تغییر دادیم و خیلی هم راضی هستیم.
اما این وسط من به یه تفکری رسیدم که فکر می کنم کمک کنه حقایق رو بهتر درک کنیم. یه مثال می زنم:
ایران کشور بسیار ثروتمندیه، با کلی منابع طبیعی مختلف که در دنیا کمتر کشوری وجود داره که همه ی این نعمت های طبیعی رو یکجا داشته باشه. اما آیا از این مسئله ی ظاهری، میشه نتیجه گرفت که مردم ایران پولدارترین و مرفه ترین مردم جهان هستن؟! قطعاً نه. چرا؟ به این دلیل که عوامل دیگه ای هم هستن که تو زندگی مردم تأثیر دارن و فقط محدود به منابع طبیعی نیست، مثل جنگ، مشکل افزایش جمعیت، مشکلات فرهنگی و سیاسی و مشکلات فردی و اجتماعی مختلف که باعث شدن مردم ایران ضمن اینکه در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان زندگی می کنن، اما نه تنها ثروتمند نباشن، بلکه میانگین درآمدی به مراتب پایین تر از کشورهایی که از نظر منابع و ثروت های طبیعی فقیرن (مثل ژاپن و لوکزامبورگ) داشته باشن، به طوری که خیلی از مردم این کشور ثروتمند مهاجرت کردن به همون کشورهایی که از نظر منابع طبیعی فقیرترن. پس می بینیم که در هر پدیده، مجموعه ای از عوامل دخیل هستن، نه فقط یک عامل. بنابر این برای درک حقیقت باید قبل از هر چیز سطحی نگری رو گذاشت کنار و سعی کرد همه ی عوامل رو در نظر گرفت.
در مورد شیر حیوانات و لبنیات هم همینطوره، درسته که کلسیم بالایی داره و گوساله به اون بزرگی با اون تغذیه میشه، اما اگه انسان بخواد از اون استفاده کنه، نه تنها هیچ کلسیمی به بدن انسان نمی رسونه، بلکه مقدار زیادی از کلسیم بدن انسان رو هم غارت می کنه و باعث پوکی استخوان و سایر بیماری ها میشه. علتش هم مربوط میشه به اینکه ساختار شیر گاو یا هر حیوون دیگه ای با شیر انسان کاملاً متفاوته، و این تفاوت به خصوص در مورد هورمون ها، فاکتورهای رشد و نسبت و غلظت مواد موجود در اون متفاوته، به همین دلیل اگه انسان شیر گاو رو بخوره، این غذا با دستگاه گوارش اون سازگار نیست و قابل هضم هم نیست چون انسان هیچ آنزیمی برای هضم شیر و لبنیات نداره (در هر پستانداری، بعد از دوران شیرخوارگی غدد ترشح آنزیم های هضم شیر به طور کامل غیرفعال میشن) اینه که باعث اسیدی شدن خون میشه که خیلی خطرناکه و بدن برای خنثی کردن این حالت، مجبور میشه کلسیم رو از دندون ها و مغز استخون ها خارج کنه تا وارد خون بشه و دوباره بدن رو به حالت خنثی و قلیایی در بیاره. البته این به طور خیلی خلاصه بود و مقالات مفصل و جزئیات بیشتر رو افراد متخصص در زمینه ی تغذیه نوشتن که چه مشکلات بزرگ دیگه ای به وجود میاره که برای اطلاعات بیشتر می تونین به اونا مراجعه کنین (مثل دکتر زرین آذر، متخصص تغذیه و خام گیاهخوار ایرانی در آمریکا: www.ZarinAzar.com )
هم چنین در مورد خیلی چیزای دیگه هم همین طوره، مثلاً غذا منبع انرژی ماست، اما این به این معنی نیست که هر چی بیشتر پرخوری کنیم، قوی تر میشیم! اتفاقاً برعکسه، با پرخوری، بدن باید انرژی بیشتری رو صرف هضم غذا و رفع مشکلات ناشی از پرخوری (مثل اسیدی شدن خون) کنه و در نتیجه، با پرخوری ضعیف تر هم میشیم!

خلاصه این که درک حقیقت به نفع خودمونه وگرنه گرفتار یک دور باطل و پوچ میشیم. اینه که چشم ها را باید شست، عمیق تر باید دید!

باشد که رستگار شویم 

هیچ نظری موجود نیست: