۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

*** انسان و طبیعت و فلسفه_ آیا انسان حق دستکاری در طبیعت رو نداره؟ ***

به دنبال مطالعات من در مورد گیاهخواری و همچنین طبیعت، فهمیدم یکی از چیزایی که همگی سرش اختلاف نظر دارن اینه که طبیعت کامله یا نه؟ و هم چنین اینکه آیا انسان حق دستکاری در طبیعت رو داره یا نه؟

در این موارد هر کس عقیده ای داره. و می دونیم که یه عقیده تا زمانی که به بقیه آسیب نرسونه، محترمه. منتها من فکر می کنم چیزایی که نامعلوم و ناشناخته هستن نمیشه همینطوری کیلویی نظر و عقیده واسش صادر کرد!، بلکه بایستی در موردش حسابی تفکر و تحقیق کنیم و عقیده ای رو بپذیریم که حالا اگر کامل نبود، حداقل تو زندگی به ما کمک کنه.

برای مثال، بعضی از گیاهخوارها معتقدن علاوه بر آزار و اذیت حیوانات، هرگونه استفاده از حیوانات حرامه! یعنی مثلاً استفاده از عسل حتی اگه از زنبورها به روش اخلاقی نگهداری شه و یا استفاده از اسب و الاغ برای بار کشی ممنوعه! دلیلی هم که میارن اینه که مثلاً زنبور عسل هیچ وقت به ما نگفته بیاین از عسلم بخورین و یا اسب و الاغ هیچ وقت نگفتن ما رو به حمالی بگیرین! اگه کسی اینطور عقیده ای داره، پس میگیم گیاهان هم هیچ وقت نگفتن بیاین ما رو بخورین پس بیایم هممون از گرسنگی بمیریم تا به طبیعت هیچ گونه آسیبی وارد نشه! اگر کسی با این طرز استدلال موافقه، دیگه نمیدونم چی بگم!

اما به نظر من طبق چیزایی که داریم می بینیم، نه انسان و نه طبیعت هیچ کدوم کامل نیستن. کامل نبودن انسان که مثل روز روشنه، ولی کامل نبودن طبیعت رو هم اگه دقت کنین می بینین که حیوانات گوشتخوار نشون دهنده نقص طبیعت هستن همچنین طبق نظریه ای اول تمام جونورا گیاهخوار بودن و بعداً بعضی از اونا به دلیل قحطی و شرایط سخت و غیره مجبور شدن از بدن یه جونور دیگه تغذیه کنن و گوشتخوار بشن و خودشونو وفق بدن. به عنوان یه مثال دیگه، اگه پدیده های زلزله و آتشفشان رو در نظر بگیریم که برای ما انسان ها کابوس بزرگی هستن، ولی برای طبیعت مفیدن و حاصلخیزترین زمین های کشاورزی در اثر خاکستر آتشفشان ها و زلزله در طول سالیان سال به وجود اومدن. حالا اگه انسان بخواد با یه روشی، مثل تولید برق انرژی زمین گرمایی (که در مورد ساز و کارش می تونین بیشتر تحقیق کنین) بخواد انرژی گرمایی زمین رو تبدیل به برق کنه و در نتیجه هسته زمین رو سرد کنه، دیگه هیچ زلزله و آتشفشانی اتفاق نمی افته، منتها از اون وَر خاصیت مغناطیسی زمین از بین میره چون علت وجود خاصیت مغناطیسی همین واکنش های داخل هسته زمینه و اگه خاصیت مغناطیسی زمین از بین بره، حیات هم روی زمین از بین میره چون خاصیت مغناطیسی جلوی خیلی از پرتوهای کیهانی رو می گیره (خیلی قوی تر از لایه اوزون) و وقتی از بین بره ما هم از بین میریم. لذا می بینیم نه طبیعت کامله نه انسان. اصلاً مفهوم تکامل و کمال در مورد یه چیزی همینه که با گذشت زمان کامل تر بشه. ظاهراً چاره ای هم جز این برای طبیعت نبوده. ولی انصافاً اگه بخوایم در نظر بگیریم طبیعت که چهار و نیم میلیارد سال رو در راه تکامل طی کرده، یعنی از زمان پیدایش زمین تا حالا، هر چند صد در صد کامل نیست ولی خیلی همه چیز در اون متناسب و زیباست. مثلاً همین حیوانات گوشتخوار مثل شیر و گربه و پلنگ و ببر، هر کدوم زیبایی های خاصی دارن و وقتی اونا در طبیعت کنار بقیه جونورا و بقیه چیزا قرار می گیرن، یه زیبایی وصف نشدنی به وجود میاد.

حالا در مورد انسان، انسان چون عقل و درک زیادی داره به طوری که میگن هنوز فقط از 7 درصد مغزش استفاده کرده، خب این قابلیت رو هم داره که تقریباً در همه چیز تغییراتی به وجود بیاره و چیز جدیدی اختراع کنه که شاید نسبت به طبیعت هم بتونه چیز بهتری باشه، منتها به شرطی که حساب شده عمل کنه. ببینین مثلاً در مورد غذا که یکی از مهمترین مسائل جهانیه، انسان می تونه غذاهایی رو که طبیعت در طی چهار و نیم میلیارد سال تکامل به وجود آورده و خیلی هم متنوع هستن، بپزه و بسوزونه، منتها در اثر این پخت و پز خیلی از مواد مغذی از بین میره و در اغلب موارد غذای پخته مضر میشه برای بدن. این به نظر من خیلی هم جای تعجب نداره چون انسان یه شبه با کشف آتیش و بدون توجه به قوانین طبیعت و بدون هیچ حسابی غذا رو پخته و از حالت طبیعی خارج کرده. نتیجشم شده این همه بیماری که اگه تغذیه ی انسان درست می بود خیلی از اونا اصلاً وجود نداشتن. البته در بعضی موارد غذای پخته ممکنه یه خاصیت های بیشتری نسبت به غذای خام داشته باشه، مثلاً در مورد گوجه فرنگی گفته میشه که وقتی می پزه مواد ضد سرطانش بیشتر میشه، ولی از اون طرف ویتامین C و خیلی از مواد دیگش از بین میره. در مواردی مثلاً در مورد بیماران سرطانی میشه از پختش استفاده کرد و در زمان سلامتی، از خامش. پس هیچ چیزی به طور صد در صد و مطلق درست نیست، و وقتی ما می تونیم خوب زندگی کنیم که واقع گرا و منطقی باشیم و قوانین طبیعت رو خوب بشناسیم.

یه مثال دیگه اتوموبیل هستش که اختراع بشره، و مزایایی که داره راحتی و سرعتشه، ولی معایبی هم داره مثل آلوده کردن هوا و یا ایمنی کمتر و خطرات بیشتر، که هر چی به زمان عقب تر بریم معایب بیشتری رو تو ماشین ها می بینیم. علتش هم اینه که با گذشت زمان مهندسا سعی کردن بهتر قوانین طبیعت رو بشناسن و بهتر از اونا استفاده کنن، مثلاً از طبیعت الهام گرفتن و خودروها رو از نظر آیرودینامیکی تغییر دادن تا هم تندتر برن و هم سوخت کمتری مصرف کنن و هوا رو کمتر آلوده کنن. الآن تازه دارن رو خودروهای الکتریکی و یا سوخت هیدروژنی کار می کنن تا مشکل آلودگی هوا از بین بره، و اگه بتونن مشکلات پیش روی گسترش تکنولوژی خودروهای پاک رو بردارن (مثل ایده ی "جاده های خورشیدی" که یه راه حل فوق العادس) اون موقع اختراع انسان حتی از طبیعت هم پیشی می گیره، چرا که نه تنها از همه نظر از اسب و الاغ بهترن واسه سوار شدن! بلکه اون معایب واقعاً وحشتناک مثل ایجاد آلودگی و غیره رو هم ندارن.

پس دستکاری در طبیعت به خودی خود چیز بدی نیست منتها فقط زمانی نتیجه خوبی داره که اولاً همه چیز حساب شده باشه و به حق بقیه جونورا هم توجه بشه و ثانیاً حرص و طمع در کار نباشه. متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات بشری حرص و طمع هست که اگه این نبود ما الآن شاهد دنیای خیلی پیشرفته تر و خیلی بهتری بودیم. مثلاً ایده خودروهای بدون آلودگی مال چند دهه قبله منتها کارتل های نفتی و دولت ها نفع خودشون رو در آلودگی بیشتر محیط زیست می دیدن و در مورد بقیه موارد آلودگی ها هم ریشه ی حرص و طمع رو می بینیم، نتیجش هم همین بحران ها و چالش هاییه که زندگی تمام انسان ها و حیوان ها و گیاهان رو داره تهدید می کنه منتها انسان های حقیر و احمق هنوز نفهمیدن که باباجان راه دیگه ای هم هست که خیلی بهتره. راه حل هر بحرانی هم آگاهی تمام افراد جامعه و گسترش عدالته چرا که تا زمانی که فقط یه عده معدودی همه چیز رو در دست دارن و فقط اونا حق دارن دستور بدن نمیشه انتظار دیگه ای داشت...

من فکر می کنم انسان باید به حدی رشد کنه که از طبیعت پیشی بگیره، و مثلاً اگه قراره چند میلیارد سال دیگه زمین و خورشید از بین برن، تا اون موقع انسان ها اونقدر متمدن بشن که بتونن خودشون و بقیه مخلوقات خدا رو نجات بدن. و این هم فقط در صورتی شدنیه که مشکلات فعلی حل بشن. انیشتین جمله جالبی داره که میگه: "تا زمانی که حتی یک کودک گرسنه باقی مونده بشر پیشرفت چندانی نکرده".

از نظر فلسفی هم من فکر می کنم تکامل در مورد هر چیزی وجود داره و همونطور که ما برای خودمون به یه حیات و تکامل جاودانه اعتقاد داریم که بعد از مرگ هم تموم نمیشه ، شاید در مورد بقیه اجزای طبیعت مثل گیاهان و حیوانات هم صدق کنه. به عنوان حسن ختام یه خاطره خوب دارم که اون خاطره، جمله ای بود که یه پیرمرد متخصص داروهای گیاهی در مورد زندگی بهم گفت. اون مرد نازنین گفت:

"انسان وقتی به دنیا میاد و وقتی می خواد از دنیا بره، ناراحت میشه. ولی همونطور که ما با زاییده شدن از شکم مادر، از یک دنیای خیلی کوچیک و بسته وارد یک دنیای بزرگ و شگفت انگیز شدیم، پس با مرگ هم از این دنیا به یه دنیای بزرگتر و جالبتر میریم. اگه سعی کنیم این دنیا رو خوب بشناسیم و ازش لذت ببریم و خوب زندگی کنیم، اونوقت برنده ایم..."

هیچ نظری موجود نیست: