۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

*** زندگی و موفقیت ***

برای رسیدن به موفقیت ، نقش استفاده از تجربیات دیگران انکار ناپذیره . به دلیل این که استفاده از تجربیات دیگران باعث میشه که ما اشتباهات اونا رو تکرار نکنیم و زمان رو به جای اشتباه کردن ، صرف کسب تجربیات جدید و بهتر کنیم .
طبیعتاً هر چی دانستنه های قبلی ما از یه موضوع بیش تر باشه ، اتلاف وقت کمتر و بازده بیش تره .
برای طی یک راه ، همه قرار نیست یک بها رو بپردازن . اصلاً فلسفه ی پیشرفت دانش و تکنولوژی همینه که همه برای یک کار ، یک بها رو نپردازن .
مثلاً قدیما با پای پیاده یک راه رو طی می کردن ، الآن با ماشین و قطار و هواپیما و غیره و در آینده شاید با سرعت نور !

اما به چه طریقی می شه از تجربیات دیگران استفاده کرد ؟
خب اولین و قدیمی ترین روش اینه که رو در رو با افراد بحث کنیم .
اما این کار خیلی محدودیت داره ، چرا که ما فقط با اطرافیانمون می تونیم ارتباط رو در رو داشته باشیم .
ما باید بتونیم از تجربیات همه استفاده کنیم . همه که میگم منظورم 7 میلیارد نفر جمعیت کره ی زمین نیست ! چرا که اگه بخوایم از تجربیات همه ی انسان ها مطلع بشیم باید 7 میلیارد سال هم وقت بذاریم ! ضمن این که بعضی تجربیات هم شبیه به هم هستن .
منظور من از " همه " یعنی همه قشری از جامعه اعم از مردم عادی و تحصیل کرده ها و دانشمندا و ثروتمندا ...
که خب در دنیای امروز این جزء ساده ترین کارهاست . ما از طریق کتاب و فیلم و اینترنت و غیره ، می تونیم سرگذشت زندگی افراد مختلف رو پیدا کنیم و بخونیم . به خصوص اینترنت که از طریق دانشنامه ها و سایت ها و وبلاگ ها نقش مهم تری رو ایفا می کنه .
زندگینامه ی افراد منبعی غنی برای کسب تجربه س !!! یعنی باعث می شه شما از قبل خیلی چیز ها رو بفهمین که خیلی به دردتون بخوره .
طبیعتاً مطالعه و تحقیق در مورد سرگذشت افراد موفق تر خیلی می تونه موثرتر باشه ، چرا که افراد موفق تر ، زندگی موفق تری هم داشتن و برای رسیدن به این زندگی موفق تر ، کارهایی انجام دادن که یه خورده با بقیه ی افراد متفاوت بوده .
این افراد موفق تر هم لزوماً افرادی نیستن که 2000 سال پیش زندگی می کردن و لزوماً هم افرادی نیستن که همین الآن زنده هستن . بلکه شامل همه ی افراد در همه ی زمان ها می شه هر چند که زندگی ها در گذشته با امروز فرق داشته .
البته یه چیزی که هست اینه که اهداف انسان ها در زندگی با همدیگه متفاوته و این اهداف متفاوت راه های متفاوتی نیاز دارن . پس این طور نیست که ما سرگذشت افراد رو بخونیم و بعد بگیم هر کاری اونا انجام دادن ما هم دقیقاً همونا رو انجام بدیم ...
ما سرگذشت افراد رو مطالعه می کنیم تا چارچوب اصلی زندگی اون ها رو بفهمیم ، ضمن این که ممکنه در مورد خیلی از جزئیات هم چیزهایی یاد بگیریم .
هیچ چیز به تنهایی کامل نیست ، بنابراین وجود اشتباهاتی از جانب افراد اصلاً تعجبی نداره . منتها تکرار اشتباهات تعجب داره !
این گفته ها خیلی ساده و ابتدایی به نظر می رسن . اما خیلی کاربردی هستن ...
اگه بخوام یک مورد از کارهایی که خودم در این زمینه انجام دادم مثال بزنم ، همین مصاحبه های اینترنتیه که انجام دادم و انجام میدم .
از این مصاحبه ها خود من چیزای زیادی یاد می گیرم و اون ها رو در وبلاگم با بقیه به اشتراک می ذارم تا بقیه هم از این تجربیات بهره مند شن ...
این مصاحبه ها هم چندان عجیب و غریب نیستن . اصلاً یکی از مهم ترین ویژگی های دنیای پیشرفته ی امروز اینه که ما با هر فردی که می خوایم بتونیم به روش های مختلف ارتباط برقرار کنیم .
اما یه نکته ای که هست اینه که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کرد . ما فقط می گیم راه رو ساده تر کنیم وگرنه بدون تلاش هیچ چیز امکان پذیر نیست . تلاش می تونه خیلی لذّت بخش باشه و وقتی که لذت بخش باشه ، مطمئناً مفیدتره .
ساده تر کردن راه هم همون طور که گفتم ، فلسفه ی پیشرفته . فلسفه ی پیشرفت اینه که بازده ی زندگی رو بالاتر و بالاتر ببریم .
این گفته ها خیلی ابتدایی هستن ، اما واقعیت اینه که خیلی ها به این گفته ها عمل نمی کنن .
شما ببینین ، چند ایرانی هست که سرگذشت زندگی پرفسور حسابی رو بدونه ؟ یا سرگذشت پرفسور عسکر زاده رو ؟ یا حتی سرگذشت هر ایرانی موفق دیگه ؟
این که ما مثلاً سرگذشت فلان شخص موفق رو می دونیم و بعد می گیم : " چون یارو از بچگی خونواده ی پولداری داشته به این جا رسیده و اگه پول نداشت ، هیچی نمی شد " یه تصور کاملاً اشتباهه و از حقیقت خیلی فاصله داره .
وقتی میگم ما باید سرگذشت افراد مختلف رو بررسی کنیم واسه همینه . چون افراد مختلف شرایط زندگی مختلفی داشتن و زندگی هاشون هم با هم متفاوت بوده و در شرایط متفاوتی رشد کردن .
پس ببینین ما خیلی اوقات به چیزایی که خیلی ساده و بدیهی هستن عمل نمی کنیم .
پس از امروز یه خورده بیش تر در مورد افراد مختلف تحقیق کنیم ، نیازی هم نیست تمام افراد موفق جهان رو بشناسیم ، بلکه فقط چند نفر که بتونیم برای خودمون مثال بزنیم و اونا رو سرمشق زندگیمون کنیم .
مطمئناً اگه اونا تونستن ما هم می تونیم . حالا چرا ؟
چون اولاً همه ی ما از هوش و استعداد برخورداریم حالا هر کی تو یه زمینه ای .
بعد در مورد محل زندگی و امکانات و شرایط و این حرف ها هم ، بد یا خوب هر جورش رو که در نظر بگیرین ، افرادی بودن که در همین شرایط خودشونو رشد دادن و حتی اگه لازم بوده مهاجرت کردن و به شرایط مطلوب دست پیدا کردن .
و بعد این که شما اگه کائنات رو در نظر بگیرین ، ما در برابرش به اندازه ی یه اتمیم . حالا درسته که پیچیدگی ها و اسرار زیادی در وجود خودمون داریم ، اما هر کاری که بکنیم ، در همین حد و اندازه س . البته ظرفیت ها و استعداد های نهفته ی ما انسان ها خیلی بالاست ...
پس اگه تا حالا هر کسی در انجام کاری موفق شده ، اون کار هر چقدر هم بزرگ بوده باشه ، غیر ممکن نیست و مطمئناً کمتر از توانایی نهایی یک انسانه .
وقتی می گن آلبرت انیشتین از چند درصد مغزش استفاده کرده ، دیگه حساب کنین صد در صد مغز چی می کنه ...
پس بیاین از این به بعد بیش تر از توانایی ها صحبت کنیم و توانایی های خودمون رو بهتر بشناسیم ...
واژه ی " موفقیت " هم برای هر کس معنای متفاوتی داره ، ولی معنای حقیقی و نهاییش رو اگه در نظر بگیریم ، یعنی موفقیت در همه ی فعالیت ها و ابعاد زندگی و دستیابی به همه خوبی ها ، اعم از ثروت و سلامتی و شادی و هر چیز خوب دیگه ای .
با آرزوی موفقیت برای همه ی انسان ها ...

هیچ نظری موجود نیست: