۱۳۹۱ اسفند ۱۴, دوشنبه

برای هیچ بر هیچ مپیچ!

همونطور که همیشه نوشتم و همیشه هم میگم، لذت و شادی همیشه در هر زمان و در هر کاری باید در الویت قرار بگیره چون لذت و شادی از هر چیز دیگه ای ارزشمندتره.
البته که دنیا پوچ و بی معنا نیست و اصلاً باید ببینیم ذهنیت ما از پوچی چیه. اینها بحث های فلسفی عمیقی هستن که میشه در موردشون ده ها جلد کتاب نوشت، اما خلاصه ی بحث اینه که به هر حال اگرچه باید از زندگی و از دنیا لذت ببریم، اما نباید ناراحتی و ترس به دل راه بدیم، چون وقتی به سطح بالاتری از کمال برسیم، می بینیم اصلاً کل این جهان اونقدر کوچیک و جزئیه که تقریباً میشه همون هیچ ذهنی. اگرچه لذت بردن از همین چیزای کوچیک و جزئی خیلی هم پسندیده هست، اما مشقت به خاطر این "هیچ" کاملاً بی معناست!

به قول مولوی:
دنیا همه هیچ و كار دنیا همه هیچ/ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ/
دانی كه از آدمی چه ماند پس مرگ/ عشق است و محبت است و باقی همه هیچ

باید دقت کرد مولوی نگفته: "از هیچ لذت مبر!" بلکه گفته: "بر هیچ مپیچ!"

و در واقع از اینجا به بعده که زندگی معنای جدید پیدا می کنه و دوباره شروع میشه، یه زندگی با آزادی و اختیار کامل و رها از هر قید و بند و اجبار! و اختیار همیشه برتری داره بر اجبار، چون اختیاره که فرصت تجربه ی کامل، حداکثر لذت و حداکثر خلاقیت رو فراهم می کنه...

باشد که رستگار شویم!

هیچ نظری موجود نیست: