۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

چه کتابی ارزش خوندن داره؟

در دو سال گذشته من بیشتر از هر زمانی با کتاب ها، خوندن و نوشتن سر و کار داشتم. در این بین، تجربیاتی به دست آوردم از ارزشمند بودن یک کتاب.
اما یکی از مهم ترین نکاتی که بهش پی بردم، اینه که شهرت کتاب و سبک نوشتن نویسنده، واقعاً کم ترین اهمیّت رو داره! (تازه اگه بخوایم اهمیّت بدیم بهش!) دلیل اینه که اولاً تسلط هر فرد بر نوشتن با دیگری فرق داره و شیوه ها هم فرق داره. حداقل استاندارد برای هر کتاب، اینه که خوندنش برای خواننده تا حد ممکن روان باشه و مفهوم به خوبی منتقل بشه. حالا ویراستاری و این ها اگه امکانش باشه که چه بهتر، ولی اینا ربطی به ارزش کتاب نداره! ارزشمندترین قسمت هر کتاب، همون اطلاعاتی هست که میخواد منتقل بشه، حتی در رمان و داستان های ادبی که نیاز یه روان نوشتن خیلی بیشتر از کتاب های علمی و اطلاعاتی هست، اما با این حال مهم همون اطلاعاته که میخواد منتقل بشه و خواننده بتونه صحنه رو با جزئیاتش در ذهن مجسّم کنه...
شهرت کتاب به نظر من به هیچ وجه مهم نیست، چه بسا نویسنده هایی خیلی با استعداد و مفید که به دلایلی مثل بی پولی و یا عدم توجه جامعه، مشهور نشدن. خواننده ای که به دنبال یادگیریه نباید دنبال این حاشیه ها و فرعیات باشه، بلکه یه راست باید بره دنبال محتوا و فقط بر اساس اون قضاوت کنه. من نمیگم جزئیات بی اهمیّته و هم چنین نمیگم کتاب های مشهور خوب نیستن، ولی میگم این نباید ما رو از حقیقت و فایده های اون محروم کنه.
تو کتاب های مشهور هم کتاب به درد نخور و ضد و نقیض زیاد پیدا میشه، همونطور که کتاب خوب هم زیاد پیدا میشه.
اگه بخوام بگم از نظر من چه کتابی ارزش خوندن داره، به صورت فهرست وار اینطور میشه:
1. کتابی که حرف مفید بزنه.
2. کتابی که صداقت داشته باشه و مغرضانه و صرفاً برای هدف های تبلیغاتی نوشته نشده باشه بلکه هدفش کمک به خواننده باشه نه اینکه اون رو بیشتر با اطلاعات ضد و نقیض سردرگم کنه.
3. کتابی که حرف جدیدی برای گفتن داشته باشه نه صرفاً تکرار طوطی وار عقاید دیگران. البته استفاده از نقطه نظرات افراد صاحب نظر خیلی هم خوبه، ولی به هر حال نویسنده هم باید یه جاهایی از تجربه و دانش خودش بنویسه تا حد ممکن...
4. کتابی که هدف نویسندش هدف خوبی باشه. حالا این هدف میخواد صرفاً سرگرمی باشه، میخواد آوردن شادی و خنده باشه، میخواد بهبود سلامتی باشه، میخواد راه های موفقیت باشه و و یا انتشار یک پیام صلح آور. هر هدف خوبی ارزش خودش رو داره. ولی مثلاً کتاب هایی که عقاید نژادپرستانه، تعصب و یا خرافات رو ترویج بدن، سطل آشغال هم زیادیه واسشون!

خلاصه من هر کتابی رو که برام مفید باشه دوست دارم و از نویسندش هم سپاسگزاری می کنم. همیشه هم به دنبال محتوای کتاب هستم نه به دنبال شهرتش! هر چند به نظرم هر کتاب خوبی شایسته ی مشهور شدنه، و امیدوارم در عصر اطلاعات این اتفاق سریع تر بیفته و کتاب های عالی مشهورتر از کتاب های تبلیغاتی و بازاری بشن!

این قابل درکه که نویسنده واسه جذب خواننده و درآمد بیشتر، تکنیک های بازاری هم به خرج بده، ولی این نباید باعث بشه کیفیت و ارزش محتوا بیاد پایین. بنابر این کار چندان سختی هم نیست نوشتن اطلاعات خوب...
چیزی هم که ارزش نداشته باشه، هیچ جور نمیشه اون رو ارزشمند کرد و فقط شاید برای یه مدت موقت "مد" بشه!
ولی مطمئناً هدف و نیّت پاک، از هر مدی بالاتره!...
واسه همین کتاب های خوب قدیمی که امروز نادرست بودن بعضی از بخش هاش معلوم شده (مثل کتاب روزه درمانی آلکسی سوفورین که تنقیه رو اجباری می دونست ولی الآن متخصصین طب طبیعی نظر دیگه ای دارن) ولی هم چنان میشه ازشون چیز یاد گرفت چون ارزشمند هستن و برای روشن کردن حقیقت نوشته شدن نه برای اسراف کاغذ و جوهر!

به قول مولوی:
ای برادر قصه چون پیمانه است // معنی اندر وی به سان دانه ای است
دانه معنی بگیرد مرد عقل // ننگرد پیمانه را چون گشت نقل




پس می بینیم که معنی و محتوا مهم تر از واژه هاست...
به نظر من نویسنده ای کتاب ارزشمندی می نویسه که به وقت خودش، وقت دیگران و منابع مصرفی احترام بذاره و سعی کنه تا حد ممکن، چیزهای مفیدی بنویسه، حتی اگه واسه سرگرمی و خندوندن هم باشه، بازم مفیده ولی اطلاعات غلط و گمراه کننده، فقط وقت انسان ها و منابع اونها رو هدر میده...

هیچ نظری موجود نیست: