۱۳۹۱ مرداد ۱۴, شنبه

*** انسان یک ماشین احمق نیست! ***

بدون شک یکی از تمایزات انسان نسبت به سایر موجودات، اینه که با بهره گیری از مغز پیشرفته و هوشمند دست به ابتکار، اختراع و نوآوری می زنه تا نیازهای مختلف و تنوع طلبی رو برطرف کنه. این خیلی هم عالیه، ولی آیا این دلیل میشه که همه ی زندگیمونو به این ابزاری که خودمون اختراع کردیم ( و هم چنین سنت ها و عادات) محدود کنیم؟ قطعاً نه، چرا که در این صورت از بقیه ی جنبه ها و تنوع های زندگی باز می مونیم. بله! مثلاً یه مهندس کامپیوتر اگه قرار باشه تمام وقتش رو صرف کامپیوتر و کدنویسی و اخبار دنیای کامپیوتر بکنه، تعادل در زندگیش از بین میره و هرچند درآمد و شغلش لذت بخش و رضایت بخش باشه، اما این جای خالی بقیه چیزای زندگی رو پر نمی کنه.
همون قدر که شغل مناسب و پول برای زندگی لازمه، به همون اندازه هم تفریح، ورزش و رشد معنوی لازمه. به عبارت ساده تر یه زندگی ایده آل در این دنیا یعنی سلامت مادی و داشتن شغلی لذت بخش و متناسب با علاقه مندی ها و استعداد های شخص + سلامت جسمی + سلامت روحی و رشد معنوی. فقدان یکی از اینا زندگی رو ناقص می کنه.
پس چه بهتر که دید خودمون رو تغییر بدیم. من خودم چند سال پیش فکر می کردم چون خیلی به دنیای کامپیوتر و تکنولوژی علاقه دارم و میخوام خیلی در این زمینه فعال باشم، پس دیگه از بقیه چیزا جا می مونم. اما الآن دیدم کاملاً عوض شده، چرا که به این نتیجه رسیدم که زندگی یعنی موفقیت در تمام زمینه ها. همونطور که وقتی میخوایم مسافرت کنیم بین راه توقف هایی می کنیم و ضمن داشتن استراحتی کوتاه، هم چنان تا رسیدن به مقصد ادامه میدیم، در زندگی هم بایستی همیشه به فکر اهدافمون باشیم و هیچ وقت متوقف نشیم ولی به بقیه ی جنبه ها هم توجه داشته باشیم.
استراحت هم لزوماً به معنای خوابیدن و بیکار بودن نیست! گردش در طبیعت، ورزش های مختلف، مطالعه ی آزاد، تماشای فیلم، بازی های کامپیوتری و غیره همگی استراحت محسوب میشن. حتی بعضی ها که به مثبت نگری واقعی رسیدن حتی کار کردن رو هم تفریح می دونن و به این شکل همه ی زندگی میشه تفریح! همونطور که ادیسون میگه: "در در زندگیم حتی یه لحظه هم کار نکردم (سختی نکشیدم). تمام کارهای من تفریح بود..."
البته اگه شخص به این دیدگاه برسه، واقعاً دیدگاه درست تریه و بیشتر می تونه لذت ببره. منتها باز هم باید مواظب باشه تعادل بین این "تفریحات" به هم نخوره! همون طور که بدن برای سالم موندن به ورزش نیاز داره، روح به یوگا و مدیتیشن و آرامش نیاز داره و ذهن هم به مطالعه ای که باعث رشد فکری بشه.
پس چه بهتر که ما هم در هر شغل و موقعیتی که هستیم، هم چنان سعی کنیم در تمام زمینه های زندگی موفق عمل کنیم و به بهانه ی مشغله های زیاد و کمبود وقت خودمون رو گول نزنیم چون اینطوری قطعاً خودمون ضرر می کنیم و نتیجتاً سود چندانی هم نمی تونیم به جامعه و اطراف برسونیم.
بهانه ها اگه بخوایم بهشون دامن بزنیم تمومی ندارن ولی به هر حال شروع کنیم و تا هر اندازه که موفق بشیم، از هیچ بهتره ضمن اینکه به مرور زمان مهارتمون در مدیریت زمان بالاتر میره و خیلی منظم تر میشیم. همه ی انسان ها، چه یه دانشجوی ترم اول و چه یه دانشمند و مخترع، روزی 24 ساعت وقت دارن. تفاوت در میزان موفقیت ها به دلیل تفاوت در شیوه ی زندگی و مدیریت زمانه، وگرنه میزان زمان از نظر کمیّت برای همه یکسانه.
بنابر این سعی کنیم به جای اتلاف وقت، بیشتر روی اهدافمون متمرکز شیم و هر وقت فرصت آزادی پیدا میشه هر چند کوتاه، یه کار مفید انجام بدیم، مثلاً چند صفحه از یک داستان رو بخونیم، یه کتاب یا مقاله در هر موردی که دوست داریم بخونیم یا حتی با استفاده از خلاقیتمون یه چیزی بنویسیم. دیگه اگه یه جا یه مطلب مفیدی دیدیدم و یا دوستمون بهمون یه پیشنهادی کرد، به بهانه ی این که "وقت ندارم" و "درس هام مونده" اونو از دست ندیم. به مرور زمان متوجه میزان رشد و موفقیتمون میشیم. زندگی حاصل تک تک لحظه هاست...
بالأخره چیزی که واضحه اینه که ما فقط برای دونستن طرز کار این دستگاه و اون ماشین و یا بستن پیچ و مهره به این دنیا نیومدیم. اگرچه داشتن مهارت های مختلف در هر زمینه ای مفید و ضروریه، ولی مفهوم زندگی گسترده تر از این حرفاست و قطعاً یه زندگی تک بعدی و زندگی ای که در تمام جنبه هاش پربار و غنی نباشه، ارزش یادآوری و دوباره زیستن رو نداره. پس بیایم کاری کنیم که زندگیمون واقعاً ارزش دوباره زیستن رو داشته باشه...

باشد که رستگار شویم! 

هیچ نظری موجود نیست: