۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

*** دیوار چین، نماد تمدن یا توحش؟ ***


چند شب پیش یه مستند در مورد چین دیدم که باعث شد من این پست رو بنویسم...
یکی از بزرگترین سازه های دست بشر دیوار چینه که حتی از کره ماه هم بدون چشم مسلح دیده میشه. این الآن شده یکی از بزرگترین جاذبه های گردشگری جهان. تو اون مستند می گفت استحکام آجرهای به کار رفته در این دیوار با سیمان امروزی برابری می کنه، و اینکه چقدر زحمت کشیده شده برای ساخت این دیوار و چقدر منظم بوده. واقعاً همین الآنم با امکانات پیشرفته بخوان همچین دیواری رو بسازن یه چیز خارق العادس و خیلی هزینه میبره حالا فکرشو کنید اینکار در زمان خودش چی بوده دیگه!...
ولی چیزی که من بدم اومد، این بود که اون شخصی که داشت در مورد دیوار چین توضیح می داد (که یه توریست اروپایی بود) می گفت این دیوار نماد تمدن چینه. این حرف بی نهایت مزخرف و چرندیه! چرا؟ درسته که اگه بخوایم از نظر تکنولوژیکی بهش نگاه کنیم خارق العادس، اما هدف از ساخت این دیوار چی بوده؟ این که جلوی حمله مغول ها رو بگیرن. خب این درست و به جاست، ولی این همه زحمت فقط برای جلوگیری از حمله؟! پس زندگی و رفاه مردم چی میشه؟ ضمن اینکه بالاخره مغول ها حمله کردن و در واقع این دیوار یه سازه بی خاصیت بیشتر نبود...!
شاید خیلی ها مخالف این نظر من باشن. شاید بگن: "خب باید می ذاشتن مغول ها غارتشون کنن؟" منم این حرف رو قبول دارم که هر کشوری باید از خودش دفاع کنه و نمی خوام بگم چینی ها کار خوبی کردن یا کار بدی. من میخوام بپرسم این همه جنگ در اون زمان برا چی بوده؟ اون موقع که جمعیت مثل الآن 7 میلیارد نفر نبوده که منابع بخوان کم بیان! تازه مردم اون موقع اصلاً آرمان خاصی نداشتن. هر کس کشاورزی یا دامپروریشو می کرده به علاوه جشن و شادی هایی که داشتن. کسی هم آرمان بزرگی نداشته و اگر هم داشته اون زمان کمبود منابع نبوده هر چند از نظرهای دیگه سختی داشتن. منابع هم خیلی نسبت به جمعیت زیاد بوده، ولی جالبه که در همون زمان های قدیم خیلی ها در فقر به سر می بردن! چون یه عده بی مغر مثل چنگیز خان که شاید عده شون کم هم نبوده، می خواستن کل دنیا رو فتح کنن. فتح زمین برای چی؟ برا این که 4 تا بز و گوسفند بیشتر بچرونن؟ پس چرا هر جا حمله می کردن اونجا رو نابود می کردن و زمینا رو آتیش می زدن؟! اگه به فرض یخبندان بود و این مسائل، خب اون موقع که زمین متری 10 میلیون تومن نبوده؟! اون همه جا بوده.
و بعد چرا این انسان های کله پوک اون زمان مشکل رو درست و حسابی حل نمی کردن؟ کمبود مابع که نبوده، پس چه مرگشون بوده؟! چرا هر قومی می خواسته اقوام دیگه به طور کامل از رو زمین محو شن؟ فرض کنیم درسته منابع کم نبوده اما زندگی سخت بوده و مثلاً باید روزی 20 بار می رفتن لب چشمه فقط برای رفع تشنگی. خب این چیزی بوده برای همه، ولی انسان های نفهم اون زمان به جای اینکه بیان مغزشون رو به کار بندازن و مثلاً سیستم لوله کشی رو اختراع کنن، با قبیله های دیگه می جنگیدن و افراد قبیله ای که شکست می خورده می شدن برده و کلفت و نوکر قبیله ی پیروز در نبرد. خب معلومه که کشمکش به وجود میاد و افراد شکست خورده باید هم انتقام بگیرن...
فقط مغول ها نبودن که وحشی بودن. تقریباً تمام اقوام به نوعی وحشی بودن چون هر قوم می خواتسه فقط خودش صاحب کل دنیا باشه، اونم در شرایطی که رفتن از یک نقطه به نقطه ای دیگه سخت ترین کار ممکن بوده براشون چون هواپیما ایرباس که نداشتن! خب با همین اسب و الاغ و اینا هم که نفله می شدن تا به جایی برسن...
قطعاً چینی ها که دیوار بزرگ چین رو ساختن، علم و تکنولوژی در حد خوشدون داشتن، ولی این نمی تونه نماد تمدن باشه. تمدن یعنی زندگی اجتماعی، و زندگی اجتماعی یعنی پیشرفت به همراه فرهنگ. فرهنگ در اجتماع معنی پیدا می کنه و اگه مثلاً یه نفر خودش تنها تو یه غار زندگی کنه، فرهنگ معنی و مفهومی نداره براش، چون تو زندگی اجتماعیه که هر کس عقاید خودشو داره و اینجاست که وجود فرهنگ لازم میشه تا افراد حق همدیگه رو رعایت کنن و همدیگه رو تیکه پاره نکنن.
اگه انسان های اون موقع ذره ای عقلشونو می نداختن به کار، حداقل کمتر جنگ می کردن و کمتر وحشی بازی در می آوردن و بیشتر به فکر استفاده خوب از منابع طوری که رفاه همه تامین شه و کسی ناراضی نمونه، می بودن. اون وقت به جای صرف این همه انرژی برای یک چیز ناکارآمد مثل دیوار چین، سعی می کردن چیزایی بسازن که به درد رفاه بیشتر و زندگی راحت تر بخوره ضمن اینکه فرهنگ رو هم ارتقا می دادن و می فهمیدن صلح و دوستی باعث میشه بیشتر لذت ببرن تا این که قوم مقابل رو مغلوب کنن و اونا رو تبدیل کنن به برده های خودشون. اما گویا بی ارزش ترین چیز برای انسان های اون زمان، عقلشون بوده و در نتیجه خیلی تعجب نداره که این توحش به صورت موروثی ادامه پیدا می کرده تا این که تو قرن بیستم تبدیل شد به جنگ جهانی و بمب اتم و غیره...
میگن اگه خواجه نصیر الدین طوسی سعی در احیاء کتاب هایی که مغول های وحشی از بین بردن نمی کرد، انسان هنوز به کره ماه نرفته بود. حالا فرض کنید اگه این همه جنگ رخ نمی داد و صلح دنیا رو فرا می گرفت، انسان الآن تا کدوم کهکشاه پیش رفته بود؟!!!...
در کل هر کس به این قضایا یه جور نگاه می کنه و هر کس نظر خودشو داره. ولی چیزی که هست اینه که شخص باید بتونه یه مسئله رو از قضایای مختلف بررسی کنه، نه این که مثل ندید بدیدها! بگه: "عجب تمدنییییی!!!! عجب تاریخ باشکوهیییی!!! عجب قوم برتری!" و مزخرفاتی از این قبیل...

هیچ نظری موجود نیست: